📝🍃 همراهـ سردار رفتہ بودم اصفہان، ماموریتـ . موقع برگشتن،بردمان تخت فولاد. بہ گلزار شهدا ڪہ رسیدیم، گفت:"بچہ ها؛دوست دارینـ درے از در هاے بہشت رو بہ شما نشون بدم؟" گفتیم:"چـے از اینـ بهتر سردار!"😄 ڪفش هایش👟 را در آورد. وارد گلزار شد. یڪراست بردمان سر مزار شهید حاج حسین خرازے با یقین گفت:" از این قبر مطہر درے بہ بہشت باز مـےشہ."✨ موقع فاتحہ خواندن،حال و هواے سردار تماشایـے بود، توے آن لحظہ ها هیچڪدام از ما نمیدونستیم این حال و هوا ، حال و هواے پرواز است؛ ده روز نڪشید ڪہ خبر آسمانـے شدنـ خودش را هم شنیدیم.💔🕊