شب عملیات آمد پای خاکریز ، کنار بقیه بچه ‌ها مثل یک بسیجی ساده اسلحه دستش گرفت و جنگید . قرار بود نیروی کمکی بفرستند اما خبری نشد. علی برای بررسی موقعیت رفت جلو ، سر خاکریز یه لحظه بلند شد که تیر خورد به قلبش و افتاد زمین ، انگار تشنه اش بود ولی کسی آب همراهش نبود ، خودش سفارش کرده بود قمقمه هاتون را پر نکنید ، ما به دیدار کسی می رویم که تشنه لب شهید شده.... « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج » 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin