*﷽* تو خیابان دکتر قریب به سمت آزادی، پشت چراغ قرمز ایستادیم. کنار سمت راست مان یک ماشین ایستاد که سرنشینانش دوتا پسر جوان بودند. صدای بلند موزیک از ماشین راحت به گوش می‌رسید، فکر کردم الان بهترین فرصت برای ارشاد این دو نفر است. تا آمدم دهان باز کنم و به شان تذکر بدهم گفتی: مهدی؟! لحن صدایت را از بر بودم این طور که صدایم می کردی،معنی اش این بود که سکوت کن. نگاهت کردم. با حرکت چشم و ابرو هایت آرامم کردی. گفتی: الان وقتش نیست بریم. راوی : داود جعفری رزمنده ای که حاج قاسم بنا به علاقه خودش او را مهدی صدا می زد. 📚: مجله فکه 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin