🦋*﷽*🦋 پنج شنبه ای بود که شهید « حسین علم الهدی» را در بهشت آباد اهواز دیدم. مثل هميشه بر تك تك مزار بچه ها فاتحه مي خواند و مي گريست. دنبالش رفتم. بر مزار شهید « اصغر گندمکار» غریبانه نشست و صدادر گلويش شكست  گوش كه دادم ديدم چيزي مي گويد .  جلو كه رفتم شنیدم که می گوید:«اصغر! برایم دعا کن به مهمانی خدا بروم.»