🔷در زبان انگلیسی واژه Order و Design برابر نهاده نظم و طرح مندی است. تعریف اصطلاحی نظم نیز، به گونه های مختلفی بیان شده است. برخی از فیلسوفان، نظم را به هماهنگی بین اجزاء عناصر و امور مختلف در ارتباط با یک هدف و غرض معین تعریف می کنند. 🔶برخی دیگر در تعریف آن آورده اند: نظم عبارت است از «نوعی پیوند و همکاری بین اجزاى يك مجموعه در راستای تحقق هدفی معین، به گونه ای که هر جزئی از اجزا مکمل دیگری است و فقدان هر جزء موجب می شود مجموعه فاقد اثر مطلوب و هدف مد نظر باشد». 💢در توضیح نظم طبیعی نیز آورده اند: واقعیت نظم در يك پدیده طبیعی جز این نیست که اجزای مختلفی از نظر کیفیت و کمیت دور هم گرد آیند تا در پرتو همکاری اجزای آن، هدف مشخص تحقق یابد. اندیشمندان غربی نیز تعریف نسبتاً مشابهی از نظم به دست داده اند. برای مثال: ویلیام پی آلستون، نظم را عبارت از تناسب یا هماهنگی هدفدار و برسازنده الگویی معین یا نتیجه ای مشخص خوانده و ساتنگ آن را به سامانمندی هماهنگ تعبیر کرده است. 📖کتاب به قلم حمیدرضا شاکرین 📌@canoon_org