#داستان_آموزنده
🦋داستان یحیی واسطی خطاط و وزیر
در اخبار مذکور است که یحیی واسطی خطاطی به غایت زیبانویس بود، و اولاد خلفا نزد او خط می نوشتند و تعلیم می گرفتند.
💫 روزی نزد وزیری تعریف کردند که یحیی قلم را نیک می تراشد، او را طلبید و فرمود تا قلمی برای وی بتراشد، یحیی قلمی به احتیاط تمام بتراشید، وزیر بدان قلم توقیعی(2) نوشت، خط او بهتر از پیش تر نمود، یحیی را خلعت و هزار دینار انعام فرمود، یحیی خلعت پوشیده و زر به قبضه تصرف خود آورده از مجلس بیرون آمد،
🍃 و چون به در بارگاه رسید فی الحال بازگشت و گفت: ایها الوزیر یک صنعتی برین قلم فراموش کرده ام، اگر اجازت باشد به جا آرم وزیر قلم بدست وی داد، قلم تراش بکشید و سر قلم بیفکند و زر و خلعت پیش وزیر بنهاد، وزیر فرمود:
🌼 که تو را چه شد؟ گفت: چون به در سرا رسیدم این آیت به گوش دلم فرو خواندند که: اُحْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ 1 یعنی حشر کنید ظالمان را با شریکان و مددکاران ایشان. ترسیدم که تو بدین قلم از روی ستم چیزی بر کسی نویسی و من - که قلم تراشیده ام - در آن شریک باشم و به عتاب الهی گرفتار گردم. بیت:
یار ستمکار مشو ای عزیز تا که از آن قوم نباشی تو نیز
🦋پنجم آنکه پادشاه را بر خیر دارد و چنان کند که: خیر او به همه کس برسد، چه بهترین خیرات آن است که عام باشد چون شعاع آفتاب که بر همه جا می تابد، و چون رشحات(1) سحاب(2) که به همه زمین ها می رسد.
✨🍂از بزرگی پرسیدند که: خیر بر چه و چه باید کرد؟ و بهترین خیرها کدام است ؟ فرمود: که خیر بر عموم باید و بهترین آن بود که به روی تازه(3) باشد و منت به آن همراه نباشد.
📚اخلاق محسنی.كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی سبزواری بیهقی
✾📚
@Dastan 📚✾