🔆اهانت معاويه بن ابى سفيان از بنى اميه بود و عقيل از بنى هاشم . آل هاشم سادات قريش بودند و همواره مورد تكريم و احترام . آل اميه در مقابل بنى هاشم احساس حقارت ميكردند، از بزرگوارى و شرافتشان رنج ميبردند، نسبت به آنان كينه داشتند و در هر فرصتى دشمنى خود را اعمال مينمودند. روزى در مجلس معاويه جمعى از رجال شام نشسته بودند و عقيل نيز در آن مجلس حضور داشت ، معاويه براى آنكه نيشى بزند، زهرى بريزد، و عقيل را در حضور دگران تحقير نمايد بدون مقدمه بحضار مجلس رو كرد و گفت : آيا ميدانيد ابولهبى كه خداوند در قرآن او را به بدى ياد كرده و درباه اش ‍ فرموده است : تبت يدا ابى لهب .(1) كيست ؟ جواب دادند نه ، گفت عموى اين مرد است و به عقيل اشاره كرد. عقيل نيز بلافاصله گفت آيا ميدانيد زن ابولهب كه خداوند در قرآن او را به بدى ياد كرده و درباره اش فرموده است : و امراءته حمالة الحطب فى جيدها حبل من مسد.(2) كيست ؟ جواب دادند نه ، گفت عمه اين مرد است و بمعاويه اشاره كرد.(3) 📚1- سوره 111، آيه هاى 1 و 4 و 5 2- سوره 111، آيه هاى 1 و 4 و 5 3- تتمه المنتهى ، صفحه275 ✾📚 @Dastan 📚✾