🔆جذب عجيب پسر ابوجهل به اسلام ابوجهل از دشمنان سرسخت پيامبر اسلام (صل الله علیه وآله و سلم ) بود و همواره موجب كارشكنى و آزار پيامبر (ص ) و مسلمين مى شد، و پيامبر (ص ) او را فرعون امت خود خواند و سرانجام در جنگ بدر به هلاكت رسيد. او پسرى داشت بنام عكرمه اين پسر، يكى از چهار نفرى بود كه رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) خونشان را هدر مى دانست ، و به مسلمين فرموده بود اين چهار نفر را هر كجا يافتند، گرچه به پرده كعبه آويزان شده باشند بكشيد، اين چهار نفر فرار كردند و متوارى شدند. در جريان فتح مكه عكرمه كنار دريا آمد و سوار بر كشتى - يا قايق - شد كه از جزيرة العرب بگريزد، ناگهان در وسطهاى دريا، طوفان شديدى آمد، خود را در مخاطره شديد ديد، در همان وقت با خدا عهد كرد كه هرگاه نجات يابد، به حضور پيامبر (ص ) آمده و قبول اسلام كند. اتفاقا از خطر نجات يافت ، و به عهد خود وفا كرد، به مدينه مهاجرت نموده به حضور رسول خدا (ص ) شرفياب شد و قبول اسلام كرد پيامبر (ص ) به احترام او برخاست و با او مصافحه و معانقه كرد و فرمود: آفرين به مهاجر سوار! (مرحبا بالراكب المهاجر) . مسلمانان وقتى او را مى ديدند مى گفتند: اين پسر دشمن خدا ابوجهل است ، او سخن مسلمين را به عنوان شكايت به پيامبر (ص ) ابلاغ نمود، پيامبر (ص ) مسلمانان را از جسارت به عكرمه ، برحذر داشت . جالب اينكه : وقتى عكرمه به سوى رسول خدا (ص ) براى قبول اسلام مى آمد، رسول خدا به مسلمانان فرمود: پدر عكرمه (يعنى ابوجهل ) را (نزد عكرمه ) فحش ندهيد، زيرا ناسزا گفتن به مرده ، موجب ناراحتى زنده مى گردد. عكرمه از آن پس يك مسلمان برازنده شد و در پيشگاه رسول خدا (ص ) مقام ارجمندى پيدا كرد به گونه اى كه شايستگى آن را يافت كه رسول خدا (ص ) او را ماءمور وصول صدقات دودمان هوازن (در سال حج - آخرين سال عمر پيامبر - ص ) قرار داد. عكرمه مرد شجاعى بود، پس از رحلت پيامبر (ص ) در جنگهاى مسلمين با كفار شركت كرد، سرانجام در جنگ اجنادين شام و يا در جنگ يرموك به شهادت رسيد عكرمه مى گويد: به خدا سوگند آنچه را هنگام كفر براى جلوگيرى از اسلام ، انفاق كردم دو برابر آن را، پس از قبول اسلام ، براى گسترش اسلام انفاق نمودم و آنچه در راه تقويت كفر جنگيدم ، دو برابر آن را براى تقويت اسلام جنگيدم . از بزرگترين درسهاى اين داستان اينكه : رسول خدا (ص ) در جذب افراد به سوى اسلام به قدرى اهتمام مى ورزيد كه حتى در مورد جذب پسر ابوجهل كمال كوشش را نمود تا آنجا كه فرمود نزد او به پدرش ناسزا نگوئيد! نه اينكه مثل بعضى از مسلمانان بفرمايد: ولش كن يارو را او پسر ابوجهل است و به درد ما نمى خورد. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾