#داستان_طلاق
#قسمت_سیزدهم
اون روز وقتی سمانه از پنجره پریده پایین..
دست وصورتش به شدت زخمی شده..
اما با تمام توانش شروع کرده به دویدن..
و اون مردک پست هم دنبالش بوده
که در آخرین لحظات خاله سر رسیده و نجاتش داده...
وگرنه معلوم نبود چه اتفاقی واسش میوفتاد..
بعد از اون جریان خاله رفت خونه سمانه و با پدرش درگیر شد
و همین منجر به یکسال انفصال از خدمت و تبعیدش به شهرستانی دور شد
بخاطر درگیری با اولیاء دانش آموزان...
اما خاله اینقدر جنگید تا تونست عدم صلاحیت پدرسمانه رو بگیره و اونو برای همیشه تحویل بهزیستی داد...
تا آینده روشنی داشته باشه
هر چند با همه وجود دلش میخواست اونو به عنوان فرزند قبول کنه اما این اجازه رو بهش ندادند
حالا این دختر خوشگل با اون موهای فرفری نازش...
متعجب و پرسشگر منو نگاه میکرد
گفتم من صبام
یهو بلند شد گفت وای واقعا خودتی
خندم گرفت گفتم بشین ببینم...
مگه جن دیدی؟
گفت خانوم حاجی زاده خوبه از وقتی ازدواج کردم
دیگه ازش خبر ندارم
گفتم اره خوبه
گفت خیلی دلم واسش تنگ شده
الان کجاست؟
اگه اون روز نمیرسید...
واشک تو چشماش حلقه زد
و تو چشمای من...
اما بهش نگفتم
زندگی اینقدر به معلم بیچاره ش سخت گرفت که بخاطر اون همه سختی که برای کار مردم و زندگی خصوصیش کشید دچار بیماری تنفسی حاد شده...
و بحدی حالش بده که مثل جانبازای شیمیایی با خرخر نفس میکشیه
و شدیدا فرسوده و ناتوان شده
بحدی که تو 46سالگی مثل یه زن شصت ساله اس
اما همین حالا هم هر جا حقی ناحق بشه حاضره...
و هنوزم بخاطر حق و حقیقت میجنگه..
همین جا از همتون میخوام که برای سلامتی معلمی که از جون مال و آبروش برا شاگرداش گذشت خانم کبری حاجی زاده دعا کنید ممنون...
خلاصه سمانه یه خانوم به تمام معنا واسه خودش شده بود
بهش گفتم الان چیکار میکنی گفت
درسمو ادامه دادم و اول معلم شدم و حالا تو معاونت اداره کل آموزش و پرورش کار میکنم
بعدم با یکی از همکاری خوبم ازدواج کردم
و میخوام تمام تلاشمو بکنم تا معلمهایی تو جامعه مون داشته باشیم که اونقدر توانایی و عشق داشته باشن تا مثل خانوم حاجی زاده
سمانه ها رو از اوج لجن به عرش بکشن...
بعد گفت تو چیکار میکنی؟
منم همه چیو واسش تعریف کردمو گفتم الان بیکارمو در بدر دنبال کار..
گفت خیالت راحت من تو اداره یه کار واست دست وپا میکنم
نگران هیچی نباش
تقریبا رسیده بودیم شمارمو گرفت و رفت...
ومن فقط به خدا فکر میکردمو بازی روزگار...
ادامه دارد...
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما
#حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662