رمان یاسمین كاوه دنبالش كرد كه بگيره و بزندش . ناي حرف زدن نداشتم چه برسه كه جلوش رو بگيرم . راستش دلم مي خواست خودم حالش . رو جا بيارم . وسط راه سيامك رو ول كرد و بطرف من اومد كاوه – چي شد بهزاد ؟ سالمي ؟ . با هر بدبختي بود از جام بلند شدم سيامك اون طرف سالن واستاده بود و مي خنديد !سيامك – اينو از تو فيلم تنها در خانه ياد گرفته بودم عمو : كاوه دست كشيد روي سراميك هاي كف سالن و بعد گفت بال بال بزني بچه ! انگار وازليني چيزي ماليده اينجاها . ديدم قبل از اومدن تو كمي ساكت شده و سرش اين طرفا گرمه نگو پدر - . سگ داشته وازلين ها رو ميماليده اينجا ها : در حاليكه پشتم درد گرفته بود گفتم پدر و مادرش كي ميان كاوه ؟- ! كاوه – چه ميدونم ، بايد ديگه پيداشون بشه . ببين چه چشماي شيطوني داره پدر سگ . سيامك – پسرخاله كاوه به من ميگي پدر سگ ؟ بابا اينا بيان بهشون ميگم نه عزيزم ، به خودم ميگم . من غلط بكنم به شما كمتر از گل بگم . اما بر پدر و مادرش لعنت اگه يه دفعه ديگه يه دقيقه تو –كاوه ! سيامك – پسر خاله كاوه ، امروز بهم خيلي خوش گذشته از كارتون و شهر بازي هم برام بهتر بوده! رو نگه داره . من و كاوه نگاهي بهم كرديم و هر دو خنديدم كاوه – اصال يادم رفت ازت بپرسم خونه ستايش اينا چه خبرها بود ؟ ! اصال خودم يادم رفت براي چي اومدم اينجا- بچه نيست كه ، شهاب سنگه .مثل آذرخش مي مونه . هر جا بيفته همه چيز رو نابود ميكنه . چطوره يه دفعه پرتش كنيم –كاوه . خونه خاله فرنوش ؟ شايد بخوره بغل پاي بهرام و مشكل تو حل بشه . گناه دارن بدبختها . اين مجازات براشون ديگه خيلي زياده- كاوه – پاشو بريم تو حياط برام تعريف كن ببينم چه خبرها شد خونه فرنوش اينا ؟ ما بريم كي مواظب اين بچه اس؟- كاوه – مگه تا حاال ما اينجا بوديم تونستيم جلوش رو بگيريم ؟ : در همين موقع خدمتكار كاوه اينا اومد توي سالن و هراسان گفت .كاوه خان ، آقا سيامك نميدونم چي توي شيشه ماهي ها ريخته كه رنگش گلي شده ! به گمانم دواگلي ريخته توش- . بطرف آكواريوم بزرگي كه توي بالكن طبقه باال بود رفتيم . تمام آب قرمز شده بود و ماهي ها همه مرده بودن واي واي ! بيچاره شدم ! حناق 04 ساعته بگيري بچه كه بدبختم كردي . بابام عاشق اين ماهي ها بود . حاال وقتي بياد –كاوه ميگه پسر تو عرضه نداشتي 0 ساعت يه بچه رو نگه داري ؟ . بابا ورش دار اين خمسه رو ببريمش تو حياط كه كمتر خرابي به بار بياره- . كاوه – ديگه چه فايده داره ؟ حاال كه ديگه از اينجا جز ويرانه اي باقي نمونده . مادر بدبختم بايد تمام جهيزيه شو دوباره بخره ! عجب بچه شيطوني يه ها- كاوه – حاال بازم شعار ميدي كه تو بلد نيستي با بچه ها چطور رفتار كني ؟ . حاال بريم پايين مواظب باشيم يه گند ديگه باال نياره- . هر دو تند اومديم پايين . سيامك رفته بود آروم روي يه مبل نشسته بود ! كاوه – بهزاد مواظب باش . اين جونور هر وقت ساكت مي شه يه كاري كرده ! نكنه يه تله انفجاري يا يه مين صد نفري جلوي پامون كار گذاشته باشه سيامك خان چرا يه دفعه ساكت شدي ؟- . سيامك- گرسنه م شده عمو كاوه – االن ميگم برات كوفت كاري با سس زهر مار بيارن عزيزم . نوشابه هم كه ميخوري؟ . ميگم يه ليوان زهر هالهل برات بيارن ! بريز تو اون شيكم شايد يه دقيقه يه جا آروم بتمرگي . تا كاوه اينها رو گفت ، سيامك لب ورچيد و شروع كرد با صداي بلند گريه كردن كاوه – يواش چه خبرته ؟ صداتو اهل محل هم شنيدن . اين گريه س يا زوزه شغال ؟ 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662