┈••✾•🔅
#علیاززبانعلی /قسمت ۱۳۹ 🔅•✾••┈
ادامه....
🔺حجت را بر طلحه و زبیر تمام کردم
باتوجه به این مسائل بود که اگر من سستی به خرج میدادم، در پایان امر نیز از جنگ ناگزیر بودم، با این فرق که ننگ برخورد ضعیف با عایشه و لشکرش و جنایاتی را که مرتکب میشدند بر پیشانی داشتم. بنابراین باز هم تاکید میکنم که من بیمقدمه و از روی شتاب وارد جنگ نشدم. تا میتوانستم اتمام حجت کردم، تا ممکن بود جنگ را عقب انداختم، آرامش خود را حفظ کردم، با آنها سخن گفتم و واسطههای متعدد فرستادم. هرآنچه خواسته آنان بود و مشروع و ممکن نیز بود پذیرفتم، حتی آنچه آنها نخواسته بودند اما مقدور بود و میتوانست مانع شعلهور شدن آتش جنگ شود، در قبال آنان متعهد شدم؛ اما از همه اینها سر باز زدند و مرا ناچار کردند وارد جنگ شوم و آنگونه که خدا میخواست، اما مقدور بود و میژتوانست مانع شعله ور شدن آتش جنگ شوم و آن گونه که خدا میخواست، کار من و آنها را به پایان رسانید، بدین صورت که حجت من بر آنها غالب شد و آنان در برابر من محکوم بودند.
🔻مسلمانان را از دم تیغ گذراند
در خطبهای که برای مردم ایراد کردم، به مناسبتی درباره جنگ جمل سخن گفتم:
🔸طلحه و زبیر و یارانشان در برابر من قیام کردند و همسر رسول خدا را همچون کنیزی که در بازار بردهفروشان به هنگام خرید میکشانند، به همراه خود این سو و آن سو کشاندند. اینان در حالی که همسران خود را در خانههایشان محفوظ داشته بودند، پردهنشین رسول خدا را به بصره آوردند و در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند؛ یعنی در میان لشکری که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده و بدون اکراه و با رضایت کامل، با من بیعت کرده بودند.
آنان پس از ورود به بصره، به استاندار من و خزانهداران بیتالمال مسلمانان و به مردم بصره حمله کردند و گروهی از آنان را با شکنجه و گروه دیگر را با حیله و نیرنگ کشتند. به خدا سوگند، اگر فقط به یک نفر دست مییافتند و او را عمداً و بیگناه میکشتند، کشتار همه آنها برای من حلال بود؛ زیرا همگان حضور داشتند و انکار نکردند و با دست و زبان خویش از مظلوم دفاع نکردند! چه رسد به اینکه
#ناکثین تعداد زیادی از مردم بیدفاع بصره را قتل عام کردند.
آرشیو تخصصی کتاب
#علی_از_زبان_علی
http://eitaa.com/joinchat/2158231571C5c516c51de
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist