📄
#خاطره_ای از دوران جنگ
(با عرض پوزش- متن کمی طولانیه ولی مطلب بسیار مهمه و ارزش خواندن آن را داره)👇👇
💠 رله رادیو ماکس در سایت مله خور
🌿در دوران
#دفاع_مقدس از طریق ماکس، خطوط تلفن راه دور از طریق امواج رادیویی به فواصل دور منتقل می شد( خطوط تلفن FX ) - رادیو ماکس در طول جنگ در عملیات های دفاع مقدس نقش بسیار مهمی ایفا می کرد
✍️ مدتها در این فکر بودیم تا بتوان راهی پیدا نمود که ارتباط رادیوماکس را به ارتفاعات مرزی مله خور و تته (در آن سوی روستای دِزلی مریوان) برسانیم. این سلسله کوهها، که در سال 59 توسط نیروهای سپاه مریوان و به فرماندهی احمد متوسلیان فتح شده بود، کاملاً بر بخش بزرگی از استان سلیمانیه عراق سیطره داشت و کل آن دشت و منطقه از جمله پادگانها، پاسگاهها، جادههای مواصلاتی، روستاها و شهرها (حلبچه، خرمال، سید صادق، طُوَیله، بیاره، سد دربندیخان) و ... زیر دید رزمندگان اسلام بود. ایجاد یک سایت رادیوماکس در آن ارتفاعات، برتری و مزیّتی مهم به شمار آمده و راه را برای برقراری ارتباطات آینده هموار و آسان میکرد. مخابرات قرارگاه رمضان هم درخواست و پیشنهادی را مطرح کرده بود تا خطوط FX را به عمق خاک عراق ببریم. یک روز تابستانی (سال 65) به اتفاق او با نقشه و تجهیزات طراحی، عازم منطقه شدیم و پس از عبور از "راه خون" به دزلی رسیدیم و از آنجا راهی ارتفاعات مرزی شدیم. جاده، بسیار پر پیچ و خم، سنگلاخی و صعب العبور بود و در کنار جاده درههای عمیق به چشم میخورد. در این جادهها هر ماشینی نمیتوانست تردد کند و ما چرخهای جلویی تویوتای خودمان را قفل کردیم (ماشین 4WD بود و با قفل کردن چرخها، دیفرانسیل جلویی درگیر میشد). در فصل زمستان به دلیل برف سنگین چند متری، به سختی در آنجا تردد صورت میگرفت و دائم میبایست با لودر یا بلدوزر برف روبی شده تا برف متراکم جاده را نبندد. برادر میررفیع نیازهای ارتباطی قرارگاه رمضان را آن سوی مرز را توضیح داد و پس از بررسی میدانی بر روی خطّ الرأس جغرافیایی سلسله کوههای تته، مله خور و کوه تخت و نیز کار بر روی نقشه، اجمالاً به این نتیجه رسیدیم که ایجاد سایت اصلی (به عنوان سایت رله) در نقطهای در ارتفاع مله خور مناسبترین راه کار میباشد. زیرا که تردد زمستانی در بلندیهای کوه تخت به مراتب مشکلتر بود و بهترین نقطه همان مله خور بود. (یعنی سختترین شرایط که فصل زمستان بود را در نظر گرفتیم.) بنابراین روی مله خور کار شد. بررسی بر روی نقشه نشان میداد که با توجه به امکانات موجود میبایست ارتباط رادیوماکس را از سایت دریاچه مریوان به نقطهای در مله خور انتقال داد. مدتها طول کشید. طول چند کیلومتری مله خور را، متر به متر طی کرده و پس از رسم پروفایلهای متعدد از نقطه به نقطه مله خور به محدودهای که امکان بیشتری در برقراری ارتباط در آنجا وجود داشت، رسیدیم. این نقطه میبایست دو ویژگی عمده داشت: اول آنکه بتوان اطاقی برای نصب دستگاه در آنجا ساخت. ثانیاً آن مکان به سایت دریاچه زریوار دید داشته باشد. حالا لازم بود نقطه دقیق را مشخص میکردیم. پروفایلهای دقیقتر رسم کردیم، یعنی به جای بررسی میزان المنحنیها در فاصله یک کیلومتر، این فاصله را 500 متر گرفتیم تا دقت کار بالا رود. خط فرضی مسیر مستقیم مله خور به سایت دریاچه، میلیمتری از کنار موانع صخرهای میگذشت. نقطه را مرتب جابجا کردیم و با دوربین مسیر را چک میکردیم تا این که در نهایت به نقطهای رسیدیم که هم دسترسی به آنجا (حداقل در فصل تابستان) میسّر بوده و ساختن اتاق دستگاه بر روی آن، امکان پذیر بود و مهمتر از آن، دید مستقیم به سایت دریاچه داشت. بنابراین در طول چند کیلومتری خط الرأس ارتفاع مله خور، تنها و تنها این نقطه بهترین مکان برای برقراری ارتباط رادیوماکس با سایت دریاچه بود. (پس از فارغ شدن از عملیات نیروهای ماکس جنوب (که در آن هنگام به مریوان آمده بودند) تازه پی برده بود مکان سایت، بسیار دقیق انتخاب شده بود.آنها با دستگاه امتحان کرده و دیدند که دقیقترین مکان، همین نقطه بود. وقتی آنتن ماکس را چند متر آن طرفتر به سمت چپ یا راست میبردند، ارتباط ضعیف و ضعیفتر میشد و تنها در این محدوده باریک ارتباط برقرار میشد که نشان از دقت بالای نقطه مله خور بود, که به لطف الهی قبلا صورت گرفته بود)
ادامه👇👇