🌷﷽🌷
💚
#علی_از_زبان_علی 💚 علیه السلام
4️⃣ رمز زور بازوری علی علیه السلام
📌 همراه با رسول خدا به سوی خیبر پیش رفتیم . مردان جنگجوی یهود و پهلوانانی از قریش و غیر قریش ، با لشکریان سواره و پیاده و با سازوبرگ کامل همچون کوه در برابر ما ایستاده بودند و در پناه دژهای محکم و نیروهای فراوانشان ، جسورانه و شجاعانه می جنگیدند و ما را به نبرد فرا می خواندند و مبارز می طلبیدند.
🎯 برخی هم در جنگ بر یکدیگر سبقت می جستند . هرکدام از دوستان و همراهان من که به نبرد آنها رفت ، نتیجه ای نگرفت ، تا اینکه به تدریج چشم ها همچون کاسه ی خون شد و هرکس به فکر خویش افتاد . همراهان به یکدیگر می نگریستند و همگی می گفتند : ای ابوالحسن ، برخیز! ⏪
🔺رسول خدا مرا خواستند و مأموریت فتح قلعه خیبر را به من واگذار کردند . من هر جنگجویی را که از قلعه خارج شد و به نبردم آمد ، کشتم و هر قهرمانی را که عرض اندام کرد ، زمین گیر کردم . چونان شیری بر آنها یورش بردم تا همگی به قلعه گریختند و در پشت دژهای مستحکم پناه گرفتند . درِ قلعه خیبر را با دست خود از جا کندم و به تنهایی وارد قلعه شدم . هرکس عرض اندام کرد ، کشته شد و بقیه به اسارت در آمدند و من قلعه را فتح کردم.در آن حال ، جز خدا کسی یاور من نبود .
🔰🔰 به خدا سوگند ، آن نیرو و توانی که با آن درِ قلعه خیبر را از جا کندم و به اندازه ی چهل ذراع به پشت سر خود انداختم ، نیروی بدنی در اثر خوردن غذا نبود . آن نیرو از قدرت ملکوتی و تأییدات الهی بود و از جانی نشأت می گرفت که با نور خدا روشن شده بود و البته هر آنچه از تأییدات ملکوتی و جان نورانی ام دارم ، از رسول خداست و من پرتوی از نور او به شما می آیم .
⬅️ به خدا سوگند اگر همه عرب برای نبرد با من متحد شوند ، من هرگز از مقابل آنها نمی گریزم ؛ بلکه با تمام وجود با آنها می جنگم و امانشان نخواهم داد . آری ، هرکس که از مرگ نهراسد ، دلش در توفان حوادث ، آرام و پابرجاست🧡
🔷کتاب علی از زبان علی صفحه 53🔶
https://eitaa.com/EhssanAbedinpoor
☘️
🌺🌺
🌻🌻🌻
🌸🌸🌸🌸