انقلاب اسلامی
🇮🇷 💢 تحصن شماری از علما در دانشگاه تهران روحانیان انقلابی در روز هشتم بهمن‌ماه ۱۳۵۷ در اعتراض به مس
🇮🇷 💢 روایتی از شکل‌گیری تحصن علما در ۸ بهمن ۵۷ حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه که در آن روزها، عضو شورای انقلاب بودند، مسئولیت کمیتۀ تبلیغات تحصن را بر عهده داشتند. گزارش زیر روایتی از چگونگی شکل‌گیری این تحصن از زبان رهبر فرزانۀ انقلاب است 👇 آن شبى که قرار بود ما صبح برویم تحصن بکنیم آن روزى بود که امام قرار بود بیایند، نیامدند و ما رفتیم در بهشت زهرا و شهید بهشتى سخنرانى کردند و بنده قطعنامه را خواندم. آن روز بهشت زهرا این‌جورى بود دیگر! یک سخنرانى شهید بهشتى کردند؛ بعد هم یک قطعنامه‌اى تهیه کرده بودیم، من هم رفتم قطعنامه را خواندم و برگشتیم. وقتى‌که برگشتیم صحبت شد که حالا قدم بعدى چى باشد؟ فکر تحصن در تهران بى‌ارتباط به تجربۀ تحصن در مشهد نبود، یعنى تجربۀ موفق تحصن بیمارستان مشهد تشویق‌کننده بود به این تحصنى که در تهران انجام گرفت. مدتى بحث شد که کجا تحصن انجام بگیرد، بعضى مى‌گفتند در مسجد بازار، مسجد امام که آن‌وقت اسمش مسجد شاه بود، آنجا تحصن انجام بگیرد؛ بعضى جاهاى دیگر را پیشنهاد مى‌کردند؛ یک وقت پیشنهاد دانشگاه هم شد که دیدیم بسیار جالب و از همه‌جهت این خوب هست؛ لذا بود که حرکت کردند صبح، برادرها صبح زود رفتند دانشگاه منتها خوف این بود که دانشگاه را ببندند. قبلاً ما فرستادیم با... یکى از دست‌اندرکارهاى دانشگاه تفاهم کردیم؛ مشکلات زیادى هم سر راه ما انصافاً درست کردند؛ اما مسجد خوشبختانه باز بود. ما رفتیم داخل مسجد و فوراً آن اتاقک سر مسجد را آنجا را ستاد کارها قرار دادیم و بلافاصله یک اعلامیه منتشر کردیم؛ یعنى اولین کارى که کردیم یک اعلامیه نوشتیم، گفتیم که این اعلامیه پخش بشود و ما حضورمان در اینجا آن‌وقتى فایده خواهد داشت که زبان و بیان همراهش باشد، و این کار را کردیم و این سیاست را ما تا آخر هم ادامه دادیم و همین بود که اثر کرد؛ زیرا که اگر سخنرانى‌ها و اعلامیه‌ها نبود مفهوم نمى‌شد که چه‌‎کارى انجام گرفته؛ نه مردم در جریان قرار مى‌گرفتند، و تبلیغات دستگاه هم مى‌توانست شاید آن را جور دیگرى جلوه بدهد؛ لذا بود که چندتا برنامه در دانشگاه بود یکى سخنرانیهایى بود که مستمراً در مسجد دانشگاه انجام مى‌گرفت که همۀ ماها هرکدام یک برنامۀ سخنرانى را اینجا گذاشتیم و دیگران سخنرانى مى‌کردند. یکى اعلامیه‌ها بود، یکى هم یک نشریه، یک بولتن روزانه ما منتشر مى‌کردیم، الان درست یادم نیست، دوتا بولتن ما منتشر کردیم، یکى در دانشگاه، گمانم اسمش تحصن بود... یکى هم در هنگام تشریف آوردن امام، یعنى هنگام ورود امام، بعد از ورود امام در مدرسۀ رفاه دادیم که آن را من یکى دو شماره‌اش را دارم. یک وقتى توى کاغذهایم دیدم که از این دومى یکى دو شماره هست که نشان‌دهندۀ سبک روحیات و افکار و آن هیجانات و احساس‌ها و دیدهاى خیلى ابتدایى نسبت به حوادث بى‌سابقه و سریع آن روز ماست که آدم حالا نگاه مى‌کند مى‌بیند که با مسائل چگونه برخورد مى‌کرده. به‌هرحال مسئلۀ تحصن هم به این شکل آغاز شد. 🎙مصاحبه با شبکۀ ۲ تلویزیون، ۱۳۶۳/۱۱/۱۱ @Enghelabe_Islami