«غزه بی همتا» ✍🏻 فاطمه شکیب رخ در غزه خانه ها فرو ریخته است؛ اما اعتقادات نه! موشک ها، جسم ها را از هم متلاشی می کند؛ اما باورها را نه! گویی حیاتِ عبودیتِ غزه، در آوار هم، جریان دارد؛ از صدای تلاوت قرآن می شود فهمید، از نماز جماعتِ بر آوارها می توان تصور کرد؛ روزه داری که جای خود دارد! ماجرای غزه، چقدر به خیال، شبیه شده است؛ افطار روزه داران با غذای خیالی، باز می شود و با دورهمی خانواده ی خیالی، پُر از صدای خنده می شود! شب ها کودکان، چشم‌های خود را به امید صبح بدون جنگ، برهم می گذارند، تا با خیالِ خانه گرم و خانواده ی همیشگی شان، به روزی دگر قدم گذارند! این روزهای غزه، چقدر حرف برای گفتن دارد… چگونه است که مقاومت این مردم، در اوج مصیبت و رنج، همچنان به بلندای سرو، استوار است؟! چگونه ملتی اینگونه توانسته است، بر رسم بی دردی و بی مروتی ها، خط بطلان، بنشاند؟! مگر می شود، زیر آتشِ بی رحمی بشریت، نشسته باشی، بند بندِ وجودت از ظلم و نامردی گسسته باشد و هنوز بر میثاق خود با خالق یکتا، پایبند بمانی! غزه را چنان یک مکتب نوظهور باید دید، مکتبی که در اوج فساد و شهوت رانی جهانی مستکبر، حتی به کلامِ آتش متوقف نمی گردد! غزه ی امروز، پر از الگوهای اسطوره وار است، پر از تدریسِ واحد پایداری تا پای جان است! سال ها خواهد گذشت، تا اندیشمندان دین مدار بتوانند، شرح این ظلم و مقاومت در برابر آن را تحلیل کنند! @Ghalamzaniii