قرارگاه فرهنگی مه شکن
📝 گزارش 💢 حلقۀ شهید زرگری 📚 سیر مطالعاتی کتب شهیدمطهری 🗓 پنجشنبه 31 شهریور 🌷 پایگاه شهید چمران 🌴 حو
✳️ انفكاك پذیری انسانیت از انسان یكی از آن چیزهایی كه با حسابهای مادی جور در نمی آید، همین مسئلۀ ارزش های انسانی و به عبارت دیگر مسئله ی انسانیت انسان. عجیب است كه شما سراغ هر موجودی بروید می بینید خودش برای خودش به عنوان یك صفت، انفكاك پذیر نیست، مثل صفت «پلنگی» برای پلنگ، «سگی» برای سگ، «اسبی» برای اسب. ما نمی توانیم اسبی پیدا كنیم كه «اسبی» نداشته باشد، سگی پیدا كنیم كه «سگی» نداشته باشد.... ولی ممكن است انسانی منهای انسانیت موجود باشد، زیرا آن چیزهایی كه آنها را انسانیت انسان می دانیم و آن چیزهایی كه به انسان شخصیت می دهد- نه آن چیزهایی كه ملاك شخص انسان است- اولاً یك سلسله چیزهایی است كه با اینكه بشری است و تعلق به همین عالم دارد، ولی با ساختمان مادی انسان درست نمی شود، غیرمادی است، محسوس و ملموس نیست و به عبارت دیگر از سنخ معنویات است، نه مادیات. و ثانیاً این چیزهایی كه ملاك انسانیت انسان است و ملاك شخصیت و فضیلت انسانی انسان است، به دست طبیعت ساخته نمی شود، فقط و فقط به دست خود انسان ساخته می شود. 👌 چیزهایی كه به آنها ارزش های انسانی گفته می شود و معنویات انسانی و ملاك انسانیت انسان است شامل خیلی چیزهاست، ولی می توان همۀ ارزشها را در یك ارزش خلاصه كرد و آن، درد داشتن و صاحبْ درد بودن است. هر مكتبی كه در دنیا راجع به ارزشهای انسانی بحث كرده است، یك درد- ماورای دردهای عضوی و دردهای مشترك انسان با هر جاندار دیگر- در انسان تشخیص داده است. آن درد انسانی انسان چیست؟ بعضی فقط تكیه شان روی درد غربت انسان و درد عدم تجانس و بیگانگی انسان با این جهان است، چراكه انسان حقیقتی است كه از اصل خود جدا شده و دور مانده و از دنیای دیگر برای انجام رسالتی آمده است و این دورماندگی از اصل است كه در او شوق و عشق و ناله و احساس غربت آفریده است، میل به بازگشت به اصل و وطن یعنی میل بازگشت به حق و خدا را آفریده است. از بهشت رانده شده و به عالم خاك آمده است و می خواهد بار دیگر به آن بهشت موعود خودش بازگردد. البته آمدنش غلط نبوده، برای انجام رسالتی بوده ولی به هر حال این هجران همیشه او را در حال ناراحتی نگاه داشته است. درد انسان- طبق این مكتب- فقط درد خداست، درد دوری از حق است و میل او میل بازگشت به قرب حق و جوار رب العالمین است، و انسان به هر مقام و كمالی كه برسد باز احساس می كند كه به معشوق خود نرسیده است. ✳️ انسان، طالب كمال مطلق مسئله این است كه انسان آنچنان موجودی است كه نمی تواند عاشق «محدود» باشد، نمی تواند عاشق فانی باشد، نمی تواند عاشق شیئی باشد كه به زمان و مكان محدود است. انسان، عاشق كمال مطلق است و عاشق هیچ چیز دیگری نیست؛ یعنی عاشق ذات حق است، عاشق خداست. همان كسی كه منكر خداست، عاشق خداست. حتی منكرین خدا كه به خدا فحش می دهند، نمی دانند كه در عمق فطرت خود عاشق كمال مطلق اند ولی راه را گم كرده اند، معشوق را گم كرده اند. 👌پیغمبران نیامده اند كه عشق خدا و عبادت خدا را به بندگان یاد دهند، این فطریِ هر انسانی است، بلكه آمده اند كه راههای كج و راست را نشان دهند؛ آمده اند بگویندای انسان! تو عاشق كمال مطلقی، خیال می كنی كه پول برای تو كمال مطلق است، خیال می كنی كه جاه برای تو كمال مطلق است، خیال می كنی كه زن برای تو كمال مطلق است؛ تو چیزی غیر از كمال مطلق را نمی خواهی ولی اشتباه می كنی؛ پیامبران آمده اند كه انسان را از اشتباه بیرون بیاورند. ✅ درد انسان آن درد خدایی است كه اگر پرده های اشتباه از جلو چشمش كنار رود و معشوق خود را پیدا كند، به صورت همان عبادت های عاشقانه ای در می آید كه در علی علیه السلام سراغ داریم. 📙 انسان کامل 🌷 @Gharargah_mehshekan