🍀 ورقی از کتاب
🔰
كلیاتی در مسألۀ جنگ و صلح از نظر فقه اسلامی
چگونه شد امام حسن علیه السلام با معاویه صلح كرد؟ مخصوصاً كه مقایسه ای به عمل می آید میان صلح امام حسن با معاویه و جنگیدن امام حسین با یزید و تسلیم نشدن او به یزید و ابن زیاد.
به نظر می رسد برای كسانی كه زیاد در عمق مطلب دقت نمی كنند این دو روش متناقض است، و لهذا برخی گفته اند اساساً امام حسن و امام حسین دو روحیۀ مختلف داشته اند و امام حسن طبعاً و جنساً صلح طلب بود برخلاف امام حسین كه مردی شورشی و جنگی بود. بحث ما این است كه آیا اینكه امام حسن قرارداد صلح با معاویه امضا كرد و امام حسین به هیچ وجه حاضر به صلح و تسلیم نشد، ناشی از دو روحیۀ مختلف است كه اگر فرض كنیم در موقع امام حسن امام حسین قرار گرفته بود و به جای امام حسن امام حسین می بود، سرنوشت چیز دیگری می بود و امام حسین تا قطره ی آخر خونش می جنگید، و همین طور اگر در كربلا به جای امام حسین امام حسن می بود جنگی واقع نمی شد و مطلب به شكلی خاتمه می یافت؟ یا این مربوط به شرایط مختلف است؛ شرایط در زمان امام حسن یك جور ایجاب می كرد و در زمان امام حسین جور دیگری. برای اینكه راجع به شرایط مختلف بحث كنیم باید مبحثی را مطرح نماییم، و معمولاً كسانی كه بحث كرده اند وارد همین مبحث شده اند كه شرایط زمان امام حسن با شرایط زمان امام حسین اختلاف داشت و واقعاً مصلحت اندیشی در زمان امام حسن آنچنان ایجاب می كرد و مصلحت اندیشی در زمان امام حسین اینچنین. البته ما هم این مطلب را قبول داریم و بعد هم روی آن بحث می كنیم ولی قبل از آنكه این مطلب را بحث كنیم یك بحث اساسی راجع به دستور اسلام در موضوع جهاد لازم است، چون هر دو بر می گردد به مسألۀ جهاد: امام حسن متاركه كرد و صلح نمود و امام حسین متاركه نكرد و صلح ننمود و جنگید. پس ما كلیات اسلام در باب جهاد را بیان می كنیم- كه ندیده ایم كسانی كه در باب صلح امام حسن بحث كرده اند این جهات را وارد شده باشند- بعد وارد این مسأله می شویم كه صلح امام حسن روی چه حسابی بوده و جنگ امام حسین روی چه حسابی؟
🔰 پیغمبر اكرم و صلح
و بعد خواهیم دید كه این اساساً اختصاص به صلح امام حسن ندارد، خود پیغمبر اكرم در سالهای اول بعثت تا آخر مدتی كه در مكه بودند و نیز ظاهراً تا سال دوم ورود به مدینه، روششان در مقابل مشركین روش مسالمت است؛ هرچه از ناحیۀ مشركین آزار و رنج و ناراحتی می بینند و حتی بسیاری از مسلمین در زیر شكنجه می میرند و مسلمین اجازه می خواهند كه با اینها وارد جنگ بشوند و می گویند دیگر بالاتر از این چیزی نیست، از این بدتر می خواهد وضع ما چه بشود، به آنها اجازه نمی دهد و حداكثر به آنان اجازۀ مهاجرت می دهد كه از حجاز به حبشه مهاجرت می كنند. ولی وقتی كه پیغمبر اكرم از مكه مهاجرت می كنند و به مدینه می روند، در آنجا آیه نازل می شود: «أُ
ذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اَللّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» [حج/39] خلاصه اجازه داده شد به این كسانی كه تحت شكنجه و ظلم قرار گرفته اند كه بجنگند.
🛑 آیا اسلام دین جنگ است یا دین صلح؟ اگر دین صلح است، تا آخر باید آن روش را ادامه می دادند و می گفتند اساساً جنگ كار دین نیست، كار دین فقط دعوت است، تا هرجا كه پیش رفت رفت، هر جا هم نرفت نرفت؛ و اگر اسلام دین جنگ است پس چرا در سیزده سال مكه به هیچ وجه اجازه ندادند كه مسلمین حتی از خودشان دفاع كنند، دفاع خونین؛ یا اینكه نه،
اسلام، هم دین صلح است و هم دین جنگ، در یك شرایطی نباید جنگید و در یك شرایطی باید جنگید. باز ما حضرت رسول را می بینیم كه در همان دورۀ مدینه هم در یك مواقعی با مشركین یا با یهود و نصاری می جنگد و در یك مواقع دیگر حتی با مشركین قرارداد صلح می بندد، همچنان كه در حدیبیه با همین مشركین مكه كه اَلَدُّ الخصام پیغمبر بودند و از همه دشمن های پیغمبر سرسخت تر بودند، علیرغم تمایل تقریباً عموم اصحابش قرارداد صلح امضا كرد. باز در مدینه می بینیم پیغمبر با یهودیان مدینه قرارداد عدم تعرض امضا می كند. این حساب چه حسابی است؟
📘 سیری در سیرۀ ائمۀ اطهار
🌷
#شهید_مطهری
@Gharargah_mehshekan