•᯽📖᯽• . . •• •• •ڪتاب: •به‌قلم:ناصرکاوه •قسمت‌:(صدوچهلم ودوم) حدودسـاعت 3 بعـد از ظهـر، بـه همـراه سـه نفـر دیگـر از فرمانـده هـا درارتفاعـات گـولان بودیـم مـن، آقـای قاسـم سلیمانی ، آقـای مرتضـی قربانـی و آقـای اسـدی از ماموریتـی بـر میگشـتیم کـه دیدیـم راه را آب گرفتـه و ماشـین هایـی کـه نیروهـا را مـی آوردنـد، در راه مانـده انـد و وضعیـت بـدی ایجـاد شـده بـود. وانـت مـا هـم در راه مانـد وپیـاده از ارتفاعـات بـالا آمدیـم... دیدیـم علـت خـراب شـدن راه،ایـن اسـت کـه بچه‌های ادوات قرارگاه،بـرای کار گذاشتن قبضـه هـای خمپـاره هـا، زمیـن رو کندنـد و خاکهایـش راریختـه انـد در جـوی آب. آب هـم مسـیرش عـوض شـده بـود وتـا پاییـن، هـم گل درسـت کـرده بـود وهـم یـخ زده بود.همیـن باعـث شـده بودتـا راه خـراب شـود وماشـین هـا درراه مباننـد. بچه‌ها هـم متوجـه نبودنـد ایـن مسـائل ایجـاد شـده اسـت؛ ماهـم بیـل برداشـتیم وخاک ها روجابـه جـا کردیـم تـا راه آب درسـت بشـود.در همیـن حیـن یکـی از بچه‌های بسـیجی آمـد طـرف مـا و گفـت: شـما اینجـا چـی کار داریـد؟ چـه کار مـی کنیـد؟ بـه بیـل مـا چـه کار دارید؟آقـای قربانــی گفــت: ول کــن... بگــذار کارمــون رو بکنیــم وجــر وبحــث شــد و او وقتــی دیـد تنهاسـت و مـا چهـار نفریـم، برگشـت آنطـرف تپـه، تـا بقیـه رفیـق هایـش را خــر کنــد! دویــد کــه بــرود طــرف شــان،مرتضی قربانــی احســاس کــرد طــرف فــرار کــرده! دنبالــش دویــد و کلتــش رو درآورد ویــک تیرهوایــی زد! طــرف رفــت بــالای تپـه و رفیـق هایـش را خـر کـرد، برگشـت و گفـت کـی تیـر زد؟! مرتضـی گفـت مـن زدم!گفــت تــو بــی خــود کــردی زدی و محکــم زد تــو گــوش مرتضــی! مرتضــی هــم زد و حـاج قاسـم هـم دویـد کمـک وآنهـا یهـم آمدنـد و خلاصه دعـوا شـد! مـن دیـدم اونهـا دارنـد همدیگـر رو میزننـد، بیـل را رهـا نکـردم وادامـه دادم وراه آب را بـاز کـردم!... حـاج قاسـم سلیمانی را انداختـه بودنـد روی ماشـین و حسـابی او را مـی زدنـد!... کمـی گذشـت و آنهـا نسـبت بـه مـا حـدس هایـی زدنـد. خلاصه بعـد از کتــک کاری رفتنــد. از آن موقــع هــر وقــت حــاج قاســم را مــی بینــم مــی گویــد تـو آن موقـع سیاسـت مـداری کـردی و بـا بیلت بـه کمـک مـا نیامـدی!... مـن هـم میگویـم مـا رفتـه بودیـم جـوی بـاز کنیـم نرفتـه بودیـم دعـوا کنیـم کـه!... راوی: سردار قالیباف ڪپےبدون‌ذڪرنام‌نویسنده‌ممنوع!📌 . . Eitaa.com/Heiyat_Majazi •᯽📖᯽•