🏴
#روضه
🏴
#شب_دهم_محرم
🏴
#شب_عاشورا
🏴
#قسمت_اول
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شبی که در نفسِ سرخ ماه توفان بود
شبی که آبِ فرات آتشِ فروزان بود
شبی که عرض و سماوات کربلا شده بود
شبی که خشم خداوند برملا شده بود
حسین بود و نمازِ شبُ و مناجاتش
حسین بود و شب و وعدهی ملاقاتش
حسین بودُ صد و چند شاخۀ یاسش
حسین بودُ ظهیر بود و حبیب و عباسش
حسین بودُ شبِ وصلِ جان نثارانش
حسین بودُ سر و دست و چشم یارانش
درونِ خلوتِ شب حرف با خدا میزد
گرفته جان به کف اصحاب را صدا میزد
که ای به عالم زر بوده جان نثارِ حسین
شما درین شبِ غربت شدید یارِ حسین
هزار مرتبه از شوقِ دوست جان دادید
زِ جان گذشتگی خویش را نشان دادید
به آن خدا که از او اِرجعی شنیدم من
بلند مرتبه تر از شما ندیدم من
*فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ اَصحابي .. فرمود من از یارانم بهتر و باوفاتر ندیدم تو این عالم ..*
من از برایِ خدا سر گرفتهام سرِ دست
گذشتهام زِهمه هستِ خویش هرچه کههست
خدا زِ صبحِ ازل برگزیدهاست مرا
برای دادنِ سر آفریده است مرا
*"فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً" .. اصلا از روز ازل قرارِ ما همین بوده .. قرار شده من سر بدم .. علی اصغر بدم .. علی اکبر بدم ..*
چه غم اگر که دشت شود لالهزار از خونم
من از وفایِ شما فرد فرد ممنونم
شب است، بدرقۀ راحتان دعایِ حسین
روید و اشک بریزید در عزایِ حسین
*برید و از تاریکی شب استفاده کنید .. تا دیدن ابی عبدالله میگه برید یکی یکی از جا بلند شدن ..*
صحابه سوخت زِ سوزِ حسین حاصلشان
کباب بود در آن لحظه پارهی دلشان
یکی صدا زد ای خاکِ مقدمت سرِ من
هزار بار فدای تو جان و پیکرِ من
هزار بار خوراکِ درندگان بدنم
اگر تو را بگذارم درِ دگر بزنم
حبیب گفت که هفتاد بار اگر میرم
دوباره خیزم و بهرِ تو سر به کف گیرم
ظهیر گفت که ای عالمی پریشانت
هزار مرتبه جانِ ظهیر قربانت
*هرکی یه حرفی زد، دونه دونه شون رو ابی عبدالله بغل کرد .. شبِ عاشورا یادِ همه شهدا بخیر .. الله اکبر تو خیمه همه همدیگه رو بغل میکردن .. دورِ حسین میچرخیدن .. اینجا ابی عبدالله یه بار با اصحابش حرف زد .. فردا عصرم یه بار با اصحابش حرف زد .. اینجا رو کرد به اصحابش فردا عصرم یه جورِ دیگه رو کرد به اصحابش .. چه کرد؟! .. یه مرتبه دسدن یه صدای ضعیفی از تو گودال .. میگه هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی ..*
الا تمامی یاران که ترکِ جان گفتید
چهروی داده که ساکت به موجِ خون خفتید
ظهیر، مسلم، عباس، جونُو عونُ حبیب
امامتان شده تنها حسین مانده غریب
تنِ حسین پر از زخم های بی شماره شده
ز تیر و نیزه و شمشیر پاره پاره شده
نگه کنید که قرآن به خاک افتاده
حسین با بدنِ چاک چاک افتاده
دلاوران و به خون خفتگانِ دشتِ قتال
نگه کنید رود شمر جانبِ گودال ..
حسین .....
دیگه باید آماده باشی برا فردا ..
به سمتِ گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سرِ تو دعوا بود، ناله کشیدم من
سرِ تو رو بردن دیر رسیدم من
غریبِ مادر ، حسین ...