تفسیر آقای قرائتی ترجمه آیه ۳۳ مائده أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ همانا كيفر آنان كه با خداوند و پيامبرش به برمى‌خيزند و (با سلاح و تهديد و غارت) در زمين به فساد مى‌كوشند، آن است كه كشته شوند، يا به دار آويخته شوند، يا دست و پايشان بطور مخالف بريده شود يا آنكه از سرزمين (خودشان) تبعيد شوند. اين كيفر ذلت بار دنيوى آنان است و در آخرت برايشان عذابى عظيم است. ها در شأن نزول آيه آمده است كه جمعى از مشركانِ مكّه به مدينه آمده، مسلمان شدند. ولى چون بيمار بودند به فرمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به منطقه‌ى خوش آب و هوايى در بيرون مدينه رفته و اجازه يافتند از شير شترهاى زكات بهره ببرند؛ امّا چون سالم شدند، چوپان‌هاى مسلمان را گرفته، دست و پايشان را بريدند و چشمانشان را كور كرده، شتران را به غارت بردند و از اسلام هم دست كشيدند. رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور داد آنان را دستگير كنند و همان كارى را كه با چوپانان كرده بودند، بر سر خودشان آوردند. آيه‌ى فوق نازل شد. كيفرهايى كه در آيه آمده، «حقّ اللّه» است و از جانب حكومت يا مردم قابل عفو و تبديل نيست. «1» ودر تفسير الميزان آمده است كه انتخاب يكى از چهار كيفر، با امام مسلمانان است و اگر اولياى مقتول هم عفو كنند، بايد يكى از كيفرها شود. كلمه‌ى‌ «جَزاءُ» به معناى كيفر و پاداش كافى است؛ يعنى حدود و مجازات‌هاى چهارگانه براى مجرم عادلانه و كافى است. براى اصلاح جامعه، هم موعظه و ارشاد لازم است، هم شمشير و و انقلابى. (آيه قبل، پيام و هشدار به قاتل بود و اين آيه، عقوبت افراد و مفسِد را بيان مى‌كند) عقوبت بايد همراه با باشد. چون فسادها و خصوصيّات مفسدان متفاوت است، كيفرها هم يكسان نيست؛ مثلا اگر فساد، فجيعانه بود، كيفرش قتل است؛ ولى اگر سطحى بود، كيفر آن تبعيد است. اين معنا از روايات فهميده مى‌شود، از جمله آنكه: كيفر قتل، است، كيفر ارعاب، است، كيفر راهزنى و سرقت، است و كيفر قتل و راهزنى وسرقت مسلحانه، قطع دست و پا و به دار آويختن است. اجراى احكام و حدود الهى، در سايه‌ى برپايى نظام و حكومت اسلامى ميسّر است، پس دين از سياست جدا نيست. آنان كه بر امام و رهبر مسلمانان يا حكومت اسلامى خروج كنند، مشمول‌ «يُحارِبُونَ اللَّهَ» مى‌شوند. طبق آيه‌ى 279 سوره‌ى بقره، ، «محارب» خدا و پيامبر است، «فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ» چون امنيّت اقتصادى را به هم مى‌زند. همچنين در روايات، توهين به مسلمان، با خدا به حساب آمده است: «من أهان لى ولياً فقد بارزنى بالمحاربة». ها 1- وظيفه‌ى نظام و حكومت، حفظ شهرها، روستاها، جاده‌ها و برخورد با متخلّفان است. إِنَّما جَزاءُ ... 2- جنگ با خلق خدا، جنگ با خداست وآنكه با مردم طرف شود، گويا با خداوند طرف است. «يُحارِبُونَ اللَّهَ» 3- نافرمانى از دستورات پيامبر و مبارزه با آنها، جنگ با خداوند است. «يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» 4- براى آنان كه امنيّت جامعه را بر هم مى‌زنند، چند نوع كيفر مقرر شده است: ، تبعيد، قطع دست و پا، به دار آويختن. يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا ... 5- مخالفان ولايت رسول اللّه كه قصد براندازى دارند و با نظام الهى در جنگند، بايد به سخت‌ترين كيفر مجازات شوند. يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ‌ ... أَنْ يُقَتَّلُوا