💕 ابر حریف بی رقیب 💕
⛔️ ❌ قدرت می‌آورد و ، فساد مطلقه. این اصلیست که بر آن استوار است. اصلی بی‌چون و چرا که اثبات آن را تجربه‌ی زیستن در سایه‌ی به دوش می‌کشد. 📛 اندیشمندان سیاسی در غرب از چند قرن پیش به این سو به دنبال راه حلی برای حداقلی شدن فساد در قدرت بوده‌اند. 📛اما مشکل ما این است که در کشورمان تقسیم . راس هرم بر کرسی نشسته و مدعی دفتر نمایندگی خدا بر روی زمین است و هیچ پاسخگویی هم به و به مردم ندارد. 📛ما بر خلاف تجربه‌ی بشری، آمده‌ایم را در اختیار یک نفر گذاشته‌ایم و بعد حالا گلایه داریم که چرا این قدر فساد زیاد است! به قول ناصر خسرو: چون نیک نگاه کنیم پر خود را بر نوک این تیر می‌بینیم پس ز چه نالیم که از ما‌ست که بر ماست. 📛 است. با اینکه فردوسی هزار سال پیش سروده: فریدون فرخ فرشته نبود ز مشک و ز عنبر سرشته نبود. یا مولانا که روانکاوی می‌کند: نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی‌آلتی افسرده است. ✅ 👇 1⃣ نویسنده مدعی است که هرم قدرت در ایران، (حتی با وجود قوای سه گانه و دیگر نهادهای مردمسالار) است و با آه سردی می گوید ما باید از الگو بگیریم. لازم است یادآور شویم که کشورهای زیادی در اروپا و غرب مدرن، هنوز دارای هستند! مهد فلسفه سیاسی غرب و کشور فیلسوفانی مانند هابز، دارای ملکه اند که زیادی دارد. کشورهایی چون انگلستان، کانادا، اسپانیا، استرالیا، سوئد، هلند و غیره دارای سیستم حکومتی مونارشی (تکسالاری) هستند. این مدل، خود به دو دسته 🔻 🔻و تقسیم میشود. ❓چرا ما هیچگاه از مدل حکومتی بریتانا سخن نمی گویند و همیشه «مرغ همسایه را غاز می پندارند»؟ 2⃣ متن بالا با ، از مغالطه «مشترک لفظی» بهره گرفته است مثال : در باز است، باز پرنده است، در پرنده است. می گوید: 1⃣قدرت مطلقه، فسادآور است 2⃣ حکومت جمهوری اسلامی ایران، مطلقه است 👈اشاره به 3⃣ پس حکومت جمهوری اسلامی ایران، فسادآور است. 📌در صورتی که باید توجه داشت که معنایِ واژه ی «مطلقه» در جمله ی شماره اول با معنای واژه ی در جمله شماره دوم یکی نیست! در جمله ی اول، به معنای «دلبخواهی» است، در صورتی که در جمله ی شماره دو به این معنا نیست. 🔮توضیح اینکه به معنای و و نیست. در تاریخ فقه سیاسی شیعه، تقریباً همه فقیهان براین باورند که فقیهان دارای مسئولیت ها و در اداره ی جامعه می باشند؛ 👌 اما اختلاف نظر، در مورد دایرهِ ی این است که برخی آن را به اموری چون و می دانند (ولایت مقیده فقیه) و دیدگاهی دیگر، آن را مطلق یعنی غیرمقیّد می داند که تمام مسائل مربوط به تشکیل حکومت را شامل است.(ولایت مطلقه فقیه) 🔮نظریه هیچ گاه اختیاراتِ فقیه را فراقانونی و دلبخواهی نمی داند و تمام قدرتِ فقیه، را در دایرهِ شرع محدود می کند. اساساً و و رعایت از جمله شرایطی است که باید آن را دارا باشد و در ادامه ی ولایتش نیز باید آنها را حفظ نماید. خلاصه آنکه «ولایت مطلقه فقیه» به معنای قدرتِ مطلق و دلبخواهی و فراقانونی نیست! 🔮برخلاف آنچه که نویسنده با واژگانی چون مدعی دفتر نمایندگی خدا بر روی زمین و «عدم پاسخگویی به رسانه‌ها و به مردم» درصدد آن است، ندارد و هرگاه از اسلامی تخطی نمایند، خود به خود و توسط عزل میشود؛ همانطور که ادعای دفتر نمایندگی خدا را ندارد و باید به مردم و قانون پاسخگو باشد. 3⃣ عجیب اینکه نویسنده در مورد حافظ می نگارد: «و به مردم را توصیه می‌کند: مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن». باید به این نویسنده گفت: ❓اگر قدرتِ مطلق و دلبخواهی است، از عبارتِ «هرچه خواهی کن» چگونه «آزادی غربی» و آزادی مطلق را نتیجه گرفتید؟ ❓اگر قدرتِ مطلق در راس هرم جمهوری اسلامی بد است، طبعاً «آزادی مطلقِ غربی» هم بد است. ✅در صورتی که منظور حافظ این است که «هرکاری که عقلاً و شرعاً و قانوناً مُجاز است، می توانی انجام دهی!» ای کاش با شعار خود، حرفهای خود را در دهان آنان نگذاریم و شعر و ادب یات فارسی را !⛔️ 🌺🍃ابر حریفی شو 👇 🆔 @Iranian_Central_Cloud
691 مشاهده