♠️گلچینی از یک کتاب🥀
📓حوادث فاطمیه (قسمت۷)
#طلب_یاری_از_مردم
🌌 شب فرامیرسد. علی(ع) همراه با فاطمه(س) حسن(ع) و حسین(ع) از خانه بیرون میآیند.
آنها درِ خانه یکی از انصار را میزنند. صاحبخانه بیرون میآید. علی فاطمه حسن و حسین را میبیند. فاطمه(س) با او سخن میگوید:
❓ آیا به یاد داری که تو در غدیر خم با علی بیعت کردی؟ آیا به یاد داری که پدرم او را به عنوان جانشین و خلیفه خود معین کرد؟
گفت: آری ای دختر رسول خدا.
⁉️ فرمود: پس چرا پیمان خود را شکستی؟
گفت: اگر علی زودتر از ابوبکر خود را به سقیفه میرساند ما با او بیعت میکردیم.
⁉️ فرمود: آیا میخواستی علی پیکر پیامبر را به حال خود رها کند و به سقیفه بیاید؟
او به فکر فرو میرود و از کاری که کرده است پشیمان میشود و اظهار پشیمانی میکند.
🕌 علی(ع) به او میفرماید: وعده من و تو فردا صبح کنار مسجد در حالی که موهای سر خود را تراشیده باشی. او قبول میکند و قول میدهد که فردا صبح زود آنجا حاضر باشد.
🚩 اکنون علی(ع) فاطمه(س) حسن(ع) و حسین(ع) به سوی خانه دیگری میروند و همه این سخنها را با صاحب آن خانه هم می گویند و او هم قول میدهد فردا صبح زود بیاید و باز خانه بعدی و بعدی.
🤝 سیصد و شصت نفر به علی(ع) قول میدهند که فردا برای یاری او بیایند. همه آنها عهد و پیمان میبندند که تا پای جان به میدان بیایند و از حق دفاع کنند.
‼️ اما فردای آن روز هیچ کسی به غیر از سلمان، مقداد، ابوذر و عمار به محل وعده نیامد. (الامامه و السیاسه ج۱) (کافی ج۸)
📓
#حوادث_فاطمیه صفحه ۲۶
🖋نویسنده: مهدی خدامیان آرانی
@golchini_az_yek_ketab
اطلاعات جلسات مذهبی مشهد مقدس
@Jalasatmazhabimashhad