. [ از خطوطۍ ڪه مـن میخوانم ] هیئت هایی از تعدادی از ڪشورهای اسلامۍ مثلـا بنگلادش ، مصـر و سـودان به آنجـا آمده بــودنـد. یـادم هسـت روزی نشسـته بـودیـم و بـرادری از بنگلــادش متنۍ یـک صفحـه ای را ڪه در معــرفی امام نوشتـه بود، در حضور ایشـان می خوانـد. حدودا نصف این را خوانده بـود که امام فرمودنـد بس است. از مردمتـان بگویید. میکنید؟ چـرا تعریف زیادی می ڪنیـد؟ یک گروه هـم از مصـر آمـده بودند. آنهــا هــم در مقدمه صحبت شان متنۍ ڪوتاه تـر ولے پـر محتواتـر دربـاره امام داشتنـد. امـام جلــوی ادامـه صحبت آنهـا را هم گرفتنـد و فرمودنـد ، . امام از تعریف و مـدح خـود بسیـار آزرده مےشدند و آن را خطرناک مےدانستـند. •| ، ص۶ تاریخ شفاهی انقلاب به روایت حبیب الله عسڪر اولادی [ چند خاطره از نوفل لوشاتو ] چهارشنبه ۲۷فروردین ۱۳۹۹ |• .