『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
…❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
✨🕊 .... این‌قسمت↓ ••••• منطق عجیبی بر زندگی‌شان حاکم بود. در آن منطق هر که عاشق حسین(علیه‌السلام) بود آرزوی شهادتی حسین‌گونه می‌کرد آن‌گونه که در هنگام شهادت سری در بدن نداشته باشد. هر که در دام عشق مادر سادات می‌سوخت، طلب درک شکستن پهلو و می‌کرد. و هر که عاشق سقای تشنه‌کامان، حضرت عباس بود، تمنای بی‌دست می‌کرد. عجب روزگاری بود. هیچ‌کس با عقل دنیایی خود نمی‌تواند آن روزها و شب‌ها را تصور کند. آن ایام گفتنی و شنیدنی نیست. چشیدنی و دیدنی بود. مدینه فاضله‌ای که عرفا از آن یاد می‌کردند و می‌گفتند در دنیای مادی به وجود نخواهد آمد، ما به چشم خود دیدیم. آن‌جا هیچ‌کس به‌دنبال نفع شخصی نبود همه به‌دنبال ایثار و ازخودگذشتگی بودند. نیمه‌شب که بیدار می‌شدیم برای لحظاتی فکر می‌کردیم که بچه‌ها نماز جماعت می‌خوانند! اما هنوز ساعتی تا اذان صبح مانده بود. همه بیدار بودند . چشم‌ها از خوف خدا بارانی بود. انسان تعجب می‌کرد که این بسیجی‌ها کی استراحت می‌کنند!؟ عجیبی بود که همین زاهدان نیمه شب‌های هنگام روز چونان شیری درنده می‌غریدند. دندان‌ها را محکم به‌هم می‌فشردند و در تمرینات سخت و محکم استوار پا بر زمین می‌کوفتند. آنان به‌درستی مصداق همان آیه شریفه اشدا علی الکفار و رهنما و بینهم بودند. صدای خنده و شوخی‌هایشان روزهای دوکوهه را مشعوف می‌کرد و قهقهه شبانه‌شان سکوت شب‌های دوکوهه را مبهوت! در کارزار مبارزه و جهاد یاران خمینی کمتر به نتیجه می‌اندیشیدند آنچه برایشان بسیار اهمیت داشت ادای تکلیف الهی بود. آن‌هم به بهترین نحو و اثر گذار ترین شکل ممکن. روحیه شهادت‌طلبی، اراده پولادین و اطاعت‌پذیری محض از شاخصه‌های ممتاز رزمندگان سلحشور اسلام در آستانه نبرد والفجر بود. عملیاتی که بعدها به تغییر نام یافت. ... …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄