📚📚📚 سمورَک تنها است و دلش می‌خواهد با خرسی دوست شود، ولی خرسی دوست نمی‌خواهد...‌ "سمورک گفت من تنهام، تو هم تنهایی. با من دوست میشوی؟ خرسی به سرتا پای سمورک نگاهی کرد و گفت که چی؟ سمورک گفت: که باهم مهربان باشیم فقط همین. خرسی اخمی کرد و گفت: من دوست نمی‌خواهم فسقلی.از اینجا برو..." 📚دوست بزرگ,دوست کوچک 🖋کلرژوبرت 📚 @ketab_Et