🌺به نام خدای پوشاننده عیب‌ها 🍃یا ستارالعیوب: ای پوشاننده عیب‌ها🍃 یه شب افطاری خونه خاله جونم دعوت داشتیم.😊 من مهمونی رفتن رو خیلی دوست دارم. مخصوصا اگه خونه خاله جون باشه، خیلی بهم خوش میگذره 😍 خواهرای کوچولوم تازگی‌ها یاد گرفتن که بلند بلند بخندن و دست و پاشون رو تکون بدن.👶👶 من و داداشم هم همش براشون ادا و شکلک در می آوردیم و اونا هم کلی کیف میکردن.🤩 مامانم میگه که بازی کردن ما با خواهرامون رو خیلی دوست داره. 😌 موقع افطار من داشتم یه خاطره از آش خوردن داداشم که لباساش رو خیلی کثیف کرده بود رو تعریف می‌کردم.🧒 یه دفعه مامان گفت بهتره راجع به یه چیز دیگه صحبت کنیم.🤫 من ناراحت شدم، آخه مامانم میگه نباید وسط صحبت کسی صحبت کنیم، اما خودش...😓 فکر کنم داداشم هم به خاطر من ناراحت شد، چون بغض کرد و رفت بغل مامانم نشست و چیزی نخورد.😥 شب موقع خواب، مامانم آروم بهم گفت که من یه کم دیرتر بخوابم، وقتی داداشم و خواهرام خوابیدن میخواد با هم صحبت کنه.😴 همش داشتم فکر میکردم به مامانم میگم که کارش اشتباه بود که صحبت منو قطع کرد...😤 بعد از خوابیدن داداش جون و خواهر جونی هام، من و مامان و بابا نشستیم توی پذیرایی🧕👦🧔‍♂ مامان رو بروم نشست و دستام و گرفت و گفت: "امشب کارای خوب زیادی انجام دادی.😍 من حواسم بود که هم مراقب داداشت بودی و هم خواهرات رو سرگرم کردی، یه کار اشتباه هم انجام دادی..." من سریع گفتم، شما هم کار اشتباه انجام دادی، نباید صحبت منو قطع میکردی... بابا جون گفت آخه صحبت شما راجع به داداشت بود، داشتی چیزی رو تعریف میکردی که داداش و رو ناراحت میکرد. متوجه نشدی داداشی اصلا شام نخورد؟😢 مامان گفت اینکه داداشت که به اندازه شما بزرگ نشده، یه روز موقع آش خوردن اشتباهی آش رو روی لباساش ریخته رو نباید جایی تعریف کنیم. داداشت خجالت کشید.😥 من تازه متوجه ماجرا شدم... یه دفعه توی گلوم سفت شد و دلم گریه خواست... چه کار بدی کرده بودم... داداش جونم...🥺 اشکام اومد و خودمو انداختم توی بغل مامان و گریه کردم...😭 مامان جونم نازم کرد و گفت همین که متوجه اشتباهت شدی، عالیه😌 یادت باشه عیب های کسی رو نباید جایی بگیم. باید شبیه خدا جون بشیم دیگه...☺️ بابا هم اومد کنارمون نشست و گفت مثل خدا جون ستارالعیوب، آخه خدا جون پوشاننده عیب های بنده هاشه... من خیلی اون شب ناراحت بودم که باعث ناراحتی و خجالت داداش جونم شدم😢 به خودم و مامان و بابام قول دادم که فردا ازش معذرت بخوام... خدا جونم خدای مهربونم خدای ستارالعیوب، ممنون که عیب های ما رو می پوشونی تا خجالت نکشیم...😊 میشه کمکم کنی، من به خودم قول دادم که دیگه عیب کسی رو جایی نگم، کمکم کن که بتونم... خدا جونم خیلی دوستت دارم...❤️ ╔═°•.🍭 .•╗ @kidiyo ╚═ °•.🍭 .•╝