من که کبوتر دلم،همیشه در هوای توست همچو نسیم قدسیان،عازم آن سرای توست دو چشم جان به سوی تو،کعبه ی کعبه کوی تو قبله ی قلب خسته ام ،تربت دلربای توست بقیع اگر چه خلوت از ، همهمه ی آدمیان پر از حضور عرشیان ، به قبر باصفای توست خیل ملک صف به صف از ، بارگه ات کند عبور که بارگاه خاکی ات ، بهشت آشنای توست هدیه هر فرشته بر ، جمع ملائک به جنان ذره ای از خاک بقیع ، به عطر جان فزای توست زائر قبر اطهرت ، زیارت خدا کند که وجه بی بدیل تو،جلوه ای از خدای توست مرا اگر که دعوتی ، بهر زیارتت کنی جان دهم از شوق وصال،که این هم از عطای توست ای که رئیس مذهبی،به مکتب خدای عشق بقای دین احمدی،به لطف گفته های توست جلوه ی رب ازلی،وارث غربت علی معنی دین نبوی،تلالو ولای توست به سن پیری ز پی،مرکب دشمنت روان به کاخ آن که به لبش،طعنه و ناسزای توست شرح نمی توان نمود،داغ تو را که گوییا هر چه غریبی و غم است،جمع شده برای توست رخت سیه به تن کند،مادر قد خمیده ات اوکه همیشه گریه کن،به مجلس عزای توست محمد مبشری https://eitaa.com/Madahankhomein