💢
فلسفه کانت (مفاهیم اصلی نظریه شناخت کانت 2)
🔻
عقل
▫️به اعتقاد کانت تمام شناخت های ما از حواس آغاز میشود از آنجا به فاهمه میرود و به عقل منتهی میشود، فراتر از عقل چیزی در ما پیدا نمیشود. بنابراین کانت برای انسان سه قوه اصلی در نظر میگیرد
حس
فاهمه
عقل
▫️کانت لفظ عقل را با درجات متغیری از دقت استعمال میکند او گاه به تبع وُلف بین عقل و واهمه(فهم) فرق میگذارد و
عقل را در یک معنای محدود (خاص) به معنای قوه استنتاج با واسطه به کار میبرد و گاهی عقل را در یک معنای وسیع (عام) معادل همه قوای ادراکی انسان به کار میگیرد (برخی معتقدند لفظ عقل در عنوان کتاب نقد عقل محض در معنای عام به کار رفته است)
🔻
محض
▫️محض در لغت یعنی (خالص)،(ناب) چیزی که با چیز دیگری که از جنس آن نیست آمیخته نشده است و چیزی که با غیر خود آمیخته نشده است.
▫️کنت محض را در معنایی نزدیک به معنای لغوی آن به کار برده است او معرفت محض را در نقد عقل محض چنین تعریف میکند:
دانشی که با هیچ چیز خارجی و غریبی آمیخته نشده باشد، منظور او از چیز بیگانه احساس یا تجربه حسی (اعم از حس درونی و بیرونی) است
▫️بنابراین معنای جمله فوق این میشود که اگر یک شناخت (شهود، مفهوم، قضیه، معرفت و غیره) با هیچ نوع احساسی آمیخته نشده باشد محض یا خالص به شمار میرود پس میتوان گفت در فلسفه کانت محض به لحاظ مصداق معادل غیر تجربی است
#فلسفه_غرب
#کانت
⪻مدرسه فلسفه عروج⪼
https://eitaa.com/joinchat/1943994703C1b249b0742