#یکتکهکتاب
دکتر به آرزویش رسید، به چیزی که برایش لحظه شماری میکرد. به لحظه ای که میگفت:
خسته شده ام ..
پیر شده ام ..
ناامیدم و دیگر آرزویی ندارم ..
احساس میکنم این دنیا دیگر جای من نیست ..
با همه وداع میکنم ..
میخواهم فقط با خدای خودم تنها باشم :)
خدایا! از عالم و آدمیان میگریزم ..
به سوی تو میآیم ..
[ چمران مظلوم بود؛ علی اکبری ]