#داداش_مجید❤️
#مجیدبربری
#شهیدمجیدقربانخانی🌹
پسر شر و شوری بود
#چاقو همیشه تو جیبش بود🔪
وقتی میخوابید چاقو رو میزاشت بالاسرش
تو
#رفاقت خیلی
#بامعرفت بود💫
دست به خیرشم خوب بود🌹
به
#مجیدبربری معروف بود
چون دایی هاش نونوایی داشتن و مجید اونجا وایمیستاد و اگر کسی وضع مالی خوبی نداشت نون رو بهشون مجانی میداد و آخرشب خودش پول نون هارو حساب میکرد😊
قهوه خونه داشت☕️
از خالکوبی خوشش اومده بودو دستش رو
#خالکوبی کرده بود
رفته بود
#کربلا❤️
تو راه کربلاهم تخمه میشکوندن و بگو و بخند راه انداخته بودن...
وقتی رسید کربلا و چشمش به
#گنبدآقا افتاد به کل تغییر کرد...🙃
همش تو کربلا گریه میکرد😭،حالش عجیب تغییر کرده بود و دوستاش تعجب کرده بودن از این کاراش🙄😦
وقتی از کربلا برگشت...
گفت: از امام حسین خواستم
#آدمم کنه :)
نمیبردنش سوریه چون مادر و پدرش راضی نبودن
قسم داد به
#پهلویحضرتزهرا تابردنش💔 :)
به چند ماه نرسید که رفت سوریه...
تو
#سوریه شب آخر یکی موقع وضو
#خالکوبی های
#مجید رو دید، بهش گفت:
مجید حیف تو نیست این
#خالکوبی هارو زدی رو دستت😕
داداش مجیدم گفت:
این
#خالکوبی ها فردا یا پاک میشه یا خاک میشه🙂🙃
فرداش بود که
#داداشمجید #شهید شد...🕊:)
#شهیدمجیدقربانخانی🌹
─━✿❀✿♣✿❀✿─━
@Majid_ghorbankhani_313