《﷽》
#پارت_پنجم (ادامه)
🥀...حضرت زینب با ام کلثوم (علیهما السلام) در بیابان اشک میریختند و به دنبال رقیه میگشتند تا نزدیک قتلگاه رسیدند.
❤️🔥ناگاه دیدند حضرت رقیه خود را به روی بدن پدر انداخته دستهای خود را به سینه پدر چسبانده و درد و دل میکند
🥀حضرت زینب خاتون دست آن طفل را گرفت و خواست او را از روی بدن پدرش به کناری کشد ولی رقیه خاتون همچنان اصرار بر ماندن داشت.
❤️🔥حضرت زینب(سلام الله علیها) طفل را گرفت و نوازش زیادی نمود و فرمود: خواهر جان ام کلثوم برو به خیمه و سکینه را که هم زبان رقیه است بیاور.
🥀حضرت ام کلثوم به خیمه آمد و امر عمه را به سکینه گفت در بین راه سکینه از رقیه پرسید: خواهر جان از کجا فهمیدی این بدن پدر میباشد؟ رقیه خاتون گفت: من پدر پدر میگفتم صدایی را شنیدم که میگفت: رقیه جان بیا اینجا من در گودال هستم.
🥀سکینه گفت به رقیه که ای مرا خواهر
به قتلگه ز چه رو یافتی تو جسم پدر❤️🔥
🥀شهی که نه سر نه دست نه لباس به تن
شناختی تو پدر را چگونه گوی به من❤️🔥
🥀رقیه گفت که از خیمه گه شدم بیرون
برای دیدن بابا به دیده پر خون❤️🔥
🥀به ناگهان ز همین قتلگه صدا آمد
بیا رقیه که بابت تو را فدا آمد❤️🔥
🥀بیا رقیه که چرخ و فلک یتیمت کرد
ز کشتن پدرت چرخ ظلم دو نیمت کرد❤️🔥
📚کتاب معجزات حضرت رقیه(س)،شیخ علی فلسفی
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه
ای مداحان و جلسات شیعه
🎙
#مداحے_محشر •
#مذهبے
﴿♥️﴾ رُقَیـ❦ـہ خاتـون |
@MaktabRoghaye