《﷽》 (ادامه) 🥀...حضرت زینب با ام کلثوم (علیهما السلام) در بیابان اشک می‌ریختند و به دنبال رقیه می‌گشتند تا نزدیک قتلگاه رسیدند. ❤️‍🔥ناگاه دیدند حضرت رقیه خود را به روی بدن پدر انداخته دست‌های خود را به سینه پدر چسبانده و درد و دل می‌کند 🥀حضرت زینب خاتون دست آن طفل را گرفت و خواست او را از روی بدن پدرش به کناری کشد ولی رقیه خاتون همچنان اصرار بر ماندن داشت‌. ❤️‍🔥حضرت زینب(سلام الله علیها) طفل را گرفت و نوازش زیادی نمود و فرمود: خواهر جان ام کلثوم برو به خیمه و سکینه را که هم زبان رقیه است بیاور. 🥀حضرت ام کلثوم به خیمه آمد و امر عمه را به سکینه گفت در بین راه سکینه از رقیه پرسید: خواهر جان از کجا فهمیدی این بدن پدر می‌باشد؟ رقیه خاتون گفت: من پدر پدر می‌گفتم صدایی را شنیدم که می‌گفت: رقیه جان بیا اینجا من در گودال هستم. 🥀سکینه گفت به رقیه که ای مرا خواهر به قتلگه ز چه رو یافتی تو جسم پدر❤️‍🔥 🥀شهی که نه سر نه دست نه لباس به تن شناختی تو پدر را چگونه گوی به من❤️‍🔥 🥀رقیه گفت که از خیمه گه شدم بیرون برای دیدن بابا به دیده پر خون❤️‍🔥 🥀به ناگهان ز همین قتلگه صدا آمد بیا رقیه که بابت تو را فدا آمد❤️‍🔥 🥀بیا رقیه که چرخ و فلک یتیمت کرد ز کشتن پدرت چرخ ظلم دو نیمت کرد❤️‍🔥 📚کتاب معجزات حضرت رقیه(س)،شیخ علی فلسفی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾࿇﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ 📽 : بࢪوز تࢪین محتوا مذهبے و مداحی و رسانه ای مداحان و جلسات شیعه 🎙 ﴿♥️﴾ رُقَیـ‌❦ـہ خاتـ‌ون | @MaktabRoghaye