ولحظه هایی ناب درچند صباحی عاشقی 🌷 یادبود ستارگان مظلوم تفحص شهدا سرداران شهید علی محمودوند و مجید پازوکی 📜خاطره شماره ی یک از سردار شهید علی محمودوند پسرم بیدار شو 🏴علی آقا می گفت: هر روز احساس می کنم یک نفر مرا برای نماز صبح بیدار می کند. یک شب که خیلی خسته بودم، نماز صبحم دیر شده بود. احساس کردم کسی مرا برای نماز صدا می کند. همه اش می گفت: پسرم بیدار شو، نماز است. گفتم: خیلی خسته هستم. وقتی بیدار شدم، دیدم خانمی با چادر سفید از اتاق بیرون رفت. به دنبالش رفتم، اتاق به اتاق گشتم، ولی اثری از آن خانم نبود که نبود. بوی عطرش تمام خانه را فرا گرفته بود. بعد از این خواب، علی آقا احتمال می داد که سید باشد و آن خانم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بوده است. تا آخرین لحظه هم دنبال این بود که بفهمد سید است یا نه. ص۲۸۱ ✍خاطرات محمدحسن منافی 📕به اهتمام مهدی امینی ✅ کانال رسمی اندیشکده راهبردی فتح