#خشت_اول
#قسمت ۱۹
یه جایی ازش کمک خواستی یهو یه چیزی کمکت کرد...
ولی وقتی میخوای به بقیه توضیح بدی نمیتونی و چون یه چیزیه که با چشم دل درک کردی یکم
توضیح دادنش سخته...
این اتفاق بارها برای من و شما افتاده...
اومدی تو سایت بهم گفتی رضا ؟
میدونم خدا هستشا...اما نمیتونم توضیحش بدم...
آره...
میفهمم چی میگی...
مثل این میمونه که میخوای شوری نمک رو توضیح بدی...
نمیشه اصلا...
خود خدا هم اینو میدونه...وقتی قران رو بررسی کردم متوجه این مورد شدم که خدا به کسایی که با چشم عقل میخوان به خدا برسن مدام میگه به چیزایی که میخورید و آتیش هایی که روشن میکنید
و بچه هایی که به دنیا میارید و حتی بدن خودتون یه توجهی بکنید...
اینجوری میفهمید که خدایی هست...
اما بچه ها ؟
هیچی به اندازه چشم دل نمیتونه خدارو برای شما اثبات کنه...
اینو از کسی بشنو که خودش کلی مسیر رو برای شناخت خدا رفته...
چشم دل که روشن باشه قشنگ خدارو میفهمه
برای روشن شدن چشم دل یه مدت کاری که درونت باهاش مخالفت میکنه نکن...بعدش کم کم چیزایی رو میبینی و حس میکنی که قبلا اصلا نمیدیدی و حس نمیکردی...
خیلی مهمه چشم دلت باز باشه...
بعضی چیزا هست که هممون میدونیم بد هستش...
مثال میدونیم دروغ بده...شهوت رانی بده...خیانت بده...
خب ....
به همینایی که میدونیم اگه عمل کنیم بعدش چشم دلمون باز و روشن میشه و میتونیم خدارو حسش کنیم ، کاری که دقیقا خودمم کردم...
اینجوری تو لحظه لحظه زندگیمون میتونیم رد پای خدارو ببینیم...کافیه کمی به گذشتت فکر کنی و به یاد بیاری...
واقعا تو اینارو میدونی...نیازی به گفتن من نیست...
من فقط باید یاد آوری کنم واست....
تو اون سری که درمونده شده بودی رو یادته ؟ یادته چقدر استرس گرفتی ؟ یهو به یه صدایی از
درونت گفتی : کمککککککککککککککککککککککککککک و اون صدا به تو جواب داد و مشکلت حل شد...
یادته ؟
در کل باید با قلب و دلت خدارو احساس کنی... اینه اون رازی که خیلی ها نمیدونن و منم با آزمون و خطا بعد چندین سال بهش رسیدم.
میخوای یه فرمول بگم بتونی از طریق این فرمول خدارو پیدا کنی و بشناسی ؟
فرمول اینه :
هیچ کدوم از اتفاقات زندگیت رو اتفاقی ندون...
باور کن هیچی تو این جهان اتفاقی نیست...
اگه برات قشنگ این مسئله رو باز کنم مخت سوت میکشه اما ترجیح میدم خودت به حرفم برسی و
نخوای همه چی رو حاضر آماده بهت بگم...یکمم خودت باید تلاش کنی...ولی بازم میگم : هیچ اتفاقی اتفاقی نیست...
شانسی هیچ اتفاقی نمیوفته...
همه چی تحت کنترل یه نیروی برتر به نام خداست...
بعضی وقتا چند تا اتفاق میوفته که بعدش یه اتفاقی میشه که اون اتفاق بعدا نقطه عطف زندگی تو میشه...
همین...
حرفام تو این فصل تموم شد...
امیدوارم بتونی خدارو از اتفاقات زندگیت پیدا کنی...
راستی ؟
اینکه الان اینجایی اتفاقی بوده؟
به حرفم فکر کن.
تو این فصل یه تمرین میخوام بهت بدم...
تمرین اینه :
برو ببین اتفاقات زندگیت اتفاقی بوده یا حکمتی پشتش بوده...
بشین و به این سوال فکر کن و رد پای خدارو تو زندگیت کشف کن...
البته نه چشم عقل...
بلکه با چشم دل....
بریم سراغ فصل بعد...
فعلا خدا نگهدار