چهل سلام و چهل صبح، این ترانۀ کیست؟ چهل مقام و چهل منزل آستانۀ کیست؟ چهل نَهار و چهل لَیل، دام و دانۀ کیست؟ چهل سوار و چهل اسب این فسانۀ کیست؟ چهل حدیث و چهل قصه عاشقانۀ کیست؟ بهانه گیر نبود این دل، این بهانۀ توست به هر طرف که نظر می کنم نشانۀ توست "رواق منظر چشم من آشیانۀ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانۀ توست" نگاه می کنم از دور، خانه خانۀ کیست؟ پیاله نوشِ وَلی از ولا نپرهیزد که مست از می قالوا بلی نپرهیزد فدایی نجف از کربلا نپرهیزد "کجاست شیر دلی کز بلا نپرهیزد" دوباره قصۀ شمشیر و تازیانۀ کیست؟ و آسمان که چهل روز خون گریسته بود و آن زمین که چهل شب جنون گریسته بود و مشک تشنه تو را سرنگون گریسته بود و کودکی که ندیدند چون گریسته بود پس از تو بار امانت به روی شانۀ کیست؟ زمانی از گلوی چاه می رسد بر گوش زمانی از نفس راه می رسد بر گوش نوید نصرُ من الله می رسد بر گوش صدای کیست که گهگاه می رسد بر گوش اگر زمانۀ او نیست پس زمانۀ کیست؟ - - @Mava_a !🥥'