eitaa logo
ماوی
888 دنبال‌کننده
1هزار عکس
51 ویدیو
4 فایل
•🪄• وَخداوندآگاه!بہ‌نامِ‌او^^ مأوَی به معنای پناهگاه ! دو سھ قدم‌جنون‌کنارِماباشید، راھِ دوری‌نمی‌رود :) با ما سخنی هم اگرت هست بگو🧋 https://harfeto.timefriend.net/17145901041992
مشاهده در ایتا
دانلود
ماوی
می روی تو سوی آفاق تاریک مغرب آسمان را بگویم که امشب یاس‌های ره کهکشان را بر سر رهگذرارت فشانَد یک
گاه می‌پرسم از خویشِ بی خویش شاید آنجا در آن سوی سیلاب خواب بی‌گریۀ سبز مرداب برگ را با نسیم سحرگاه گفت‌وگویی نبود و نبوده است باز می‌گویم ای چشم بیدار پس دراین خشک سال ترانه آن همه واژگان پر آزرم بر لب لاله برگان صحرا ترجمان کدامین سرود است؟ -
با خود او را زیر لب نجواست سرنوشتی تلخ می‌گوید! -
چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم! -
ماوی
چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم! - #سعدی #غریق
فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم! -
I want to shake like a dog out of water, to free myself from your influence. I was too free with you, let you too near my heart and got stuck like flesh to icy metal. Warm to me and let me go. To free myself, I must tear flesh, make wounds that will not heal. is that what you want from me? -
ماوی
I want to shake like a dog out of water, to free myself from your influence. I was too free with y
من می‌خواهم خود را بتکانم، همچون سگی که آب را تا از نفوذ تو رها شوم. با آسودگی اجازه دادم به قلبم نزدیک شوی و همچون گوشتی که به فلز سرد می‌چسبد، جذب تو شدم. گرم شو و مرا رها کن! من برای رهایی باید گوشت را ببُرم، و زخمی پدید آورم که هرگز بهبود نخواهد یافت. این است آنچه از من می‌خواهی؟ -
این عقلِ فارغ است که در ادبیات عارفانه با عشق مباحثه دارد و زبان عشق را نمی‌فهمد! همیشه عقلِ عاشق، با عشقِ او هماهنگ است. -
هر که شد مست میِ عشق تو هشیار آن است! -
تو ای دریا! برای ما بخوان شعر قشنگت را! @Mava_a🪴
ای فتنهٔ هر دوری از قامت فتانت آشوب قیامت را دیدیم به دورانت یک قوم جگرخونند از لعل می‌آلودت یک جمع پریشانند از زلف پریشانت هم چارهٔ هر نیشی از خندهٔ نوشینت هم راحت هر جانی از حقهٔ مرجانت هم نشئه هر جامی از چشم خمارینت هم شکر هر کامی از پستهٔ خندانت کیفیت هر مستی از نرگس مخمورت پیچیدن هر کاری از سنبل پیچانت فیروزی هر فالی از طلعت فیروزت تابیدن هر نوری از اختر تابانت سرمایهٔ هر تیغی از خم شده ابرویت برگشتن هر بختی از صف‌زده مژگانت نطق همه گویا شد از غنچهٔ خاموشت راز همه پیدا شد از عشوهٔ پنهانت تا طرهٔ طرارت زد دست به طراری دست همه بر بستی، فریاد ز دستانت تا تیر ترا خوردم پرنده شدم آری پرواز توان کردن از ناوک پرانت - @Mava_a 🪴
اشک آمد امشب تا مرا از من بگیرد آمد مرا یک شعله در شیون بگیرد مثل گلاب از چشم خیس من چکیده ست تا انتقام خنده را از من بگیرد من دست و پا گم کرده‌ام، کو سربه داری؟ تا سرکشی‌های مرا گردن بگیرد کو دیده یوسف شناسی تا تنش را یک برگ گل از بوی پیراهن بگیرد؟ او زیر چتر ساده من خیس باران من منتظر تا گریه باریدن بگیرد گفتم: بگو... چیزی بگو... تا مثل آهو رد صدایت بوی آویشن بگیرد چرخی بزن تا روح ناآرام دریا در هق هق چشم تو رقصیدن بگیرد من گفتم و او گفت و برقی زد نگاهش من منتظر تا شعله اش دامن بگیرد او بی خیال بهت ماه و بغض باران من منتظر تا او مرا از من بگیرد! - @Mava_a 🪴
تنها نه منم اسیر عشقت خلقی متعشقند و من هم! - @Mava_a 🪴