ماوی
می روی تو سوی آفاق تاریک مغرب آسمان را بگویم که امشب یاسهای ره کهکشان را بر سر رهگذرارت فشانَد یک
گاه میپرسم از خویشِ بی خویش
شاید آنجا در آن سوی سیلاب
خواب بیگریۀ سبز مرداب
برگ را با نسیم سحرگاه
گفتوگویی نبود و نبوده است
باز میگویم ای چشم بیدار
پس دراین خشک سال ترانه
آن همه واژگان پر آزرم
بر لب لاله برگان صحرا
ترجمان کدامین سرود است؟
- #شفیعی_کدکنی
#غریق
I want to shake like a dog out of water,
to free myself from your influence.
I was too free with you,
let you too near my heart
and got stuck like flesh to icy metal.
Warm to me and let me go.
To free myself, I must tear flesh,
make wounds that will not heal.
is that what you want from me?
- #کارن
#غریق
ماوی
I want to shake like a dog out of water, to free myself from your influence. I was too free with y
این عقلِ فارغ است که در ادبیات عارفانه با عشق مباحثه دارد و زبان عشق را نمیفهمد!
همیشه عقلِ عاشق، با عشقِ او هماهنگ است.
- #علی_صفائیحائری
#غریق
ای فتنهٔ هر دوری از قامت فتانت
آشوب قیامت را دیدیم به دورانت
یک قوم جگرخونند از لعل میآلودت
یک جمع پریشانند از زلف پریشانت
هم چارهٔ هر نیشی از خندهٔ نوشینت
هم راحت هر جانی از حقهٔ مرجانت
هم نشئه هر جامی از چشم خمارینت
هم شکر هر کامی از پستهٔ خندانت
کیفیت هر مستی از نرگس مخمورت
پیچیدن هر کاری از سنبل پیچانت
فیروزی هر فالی از طلعت فیروزت
تابیدن هر نوری از اختر تابانت
سرمایهٔ هر تیغی از خم شده ابرویت
برگشتن هر بختی از صفزده مژگانت
نطق همه گویا شد از غنچهٔ خاموشت
راز همه پیدا شد از عشوهٔ پنهانت
تا طرهٔ طرارت زد دست به طراری
دست همه بر بستی، فریاد ز دستانت
تا تیر ترا خوردم پرنده شدم آری
پرواز توان کردن از ناوک پرانت
- #فروغی_بسطامی
#غریق
@Mava_a 🪴
اشک آمد امشب تا مرا از من بگیرد
آمد مرا یک شعله در شیون بگیرد
مثل گلاب از چشم خیس من چکیده ست
تا انتقام خنده را از من بگیرد
من دست و پا گم کردهام، کو سربه داری؟
تا سرکشیهای مرا گردن بگیرد
کو دیده یوسف شناسی تا تنش را
یک برگ گل از بوی پیراهن بگیرد؟
او زیر چتر ساده من خیس باران
من منتظر تا گریه باریدن بگیرد
گفتم: بگو... چیزی بگو... تا مثل آهو
رد صدایت بوی آویشن بگیرد
چرخی بزن تا روح ناآرام دریا
در هق هق چشم تو رقصیدن بگیرد
من گفتم و او گفت و برقی زد نگاهش
من منتظر تا شعله اش دامن بگیرد
او بی خیال بهت ماه و بغض باران
من منتظر تا او مرا از من بگیرد!
- #محمدحسین_بهرامیان
#غریق
@Mava_a 🪴