『🎊🎈🎁』 هَنوز‌شب‌به‌طلبِ‌صبح‌نیامده‌بود که‌بادو‌چشم‌دیدم، خورشیدمیانِ‌ستاره‌هابه‌شعف نورپخش‌می‌کرد... پیش‌ترهاجایی‌خوانده‌بودم؛ این‌رسم‌ورسوم‌کهکشانۍ‌هاست که‌به‌هنگامه‌یِ‌نویدی، نوربرسرو صورتِ‌یکـدیگرمی‌پاشانند وچشم‌و‌دلِ‌اصحابِ‌آسمان‌را روشن‌می‌کنند. آن‌زمان‌گمان‌می‌کردم که‌این‌نوشته،‌ترشح‌ذهن‌انسان‌های رویاباف‌است‌و واقعیتِ‌مجازی‌ندارد؛ امااینک... اینک‌دربیست‌وپنجمین‌روزِآخرین‌بهمن‌قرن سالِ‌یک‌هزاروسیصدواندی، آن‌تصورمحال‌به‌حقیقت‌بدل‌شد! معجزه‌ها‌بیدار‌شدند و این‌جسم‌بادوچشمِ‌خویش، ذوقِ‌هزارهزارستاره‌وشادمانیِ‌افلاک را به‌تماشانشست. من‌قسم‌می‌خورم‌‌مرغِ‌آمین‌رادیدم که باپرهایِ‌آبی‌و‌آن‌صلابت‌افسانه‌ای، این‌سرو راتاسدرة‌المنتھی‌بربال‌می‌کشاند... این‌شوق‌بی‌سبب‌نبود، قمربه‌یُمن‌خبری، پایین‌آمد‌و‌پیغام‌ِزادروزت را درگوشِ‌رزِسفیدِتھِ باغ،خواند !`` وجودت‌مُبارک جانِ‌دل💜' ومتولدشدنت‌برمن‌تاابدیت‌سبز🌿 بآنیِ‌سرودِ‌ماھ^^ 🎂. @Mava_a