ماوی
دل تشنه‌ای دارم ای عشق! صدایم کن از بارش بید مجنون مرا زنده کن زیر آوازِِ باران  مرا تازه کن در نفس
تو را می شناسم من ای عشق! شبی عطر گام تو در کوچه پیچید من از شعر پیراهنی بر تنم بود به دستم چراغ دلم را گرفتم  و در کوچه عطر عبور تو پُر بود  و در کوچه باران چه یکریز و سرشار گرفتم به سر چتر باران  کسی در نگاهم نفس زد! -