کسی در باد می‌خواند به نام گیسوانت شعر و می‌جوشد ز دریای نگاه بی‌کرانت شعر! اگر تندیسِ زیبای غزل! آغوش بگشایی شبی فواره خواهد زد میان بازوانت شعر! تویی مهمان ناخوانده که در رویای من یک‌شب نهادی پا به دنیای دلم، با ارمغانت: شعر! تو حافظ، شمس، مولانا، تو بیدل، صائب و خیام که زانو می‌زند هر روز و شب در آستانت شعر (: تو شعر خلقتی آری، که در آیینه می‌باری نگاهت شعر، چشمت شعر، گیسو شعر و جانت شعر! زمان افسانه خواهد کرد ما را در جنون روزی مرا با داستانم تو! تو را با داستانت شعر بیا گیسو رها کن تا شود طوفانی از مضمون و در آیینه‌‌ها پیچد به دور بازوانت شعر! - - @Mava_a !🌿'