داستان زیبای گرگ و الاغ  قسمت ا ول روزی الاغ هنگام علف خوردن ،‌کم کم از مزرعه دور شد . ناگهان گرگ گرسنه ای جلوی او پریدالاغ خیلی ترسید. ولی فکر کرد که باید حقه ای به گرگ بزند وگرنه گرگه اونو یک لقمه می کنه ، برای همین لنگانلنگان راه رفت و یکی از پاهای عقب خود را روی زمین کشید . الاغ ناله کنان گفت : ای گرگ در پای من تیغ رفته است ، از تو خواهش می کنم که قبل ازخوردنم این تیغ را از پای من در بیاوری . گرگه با تعجب پرسید : برای چه باید اینکار را بکنم من که می خواهم تو را بخورم .   الاغ گفت : چون این خار که در پای من است و مرا خیلی اذیت می کند اگر مرا بخوری درگلویت گیر می کند وتو را خفه می کند . ♦️🔆 ۳ تا ۵ سالگی⬇️ http://eitaa.com/joinchat/993132563Cab0f5ceb85 🎈🌸🎈🌸🎈 🔙۳۷۸🔜