: 💎 : ✍اینک قابیل مانده بود و تن بی جان و خونین برادر! چه باید میکرد؟! برای مدتی جسد را به دوش کشید و با خود به این سو و آن سو برد. اما هیچ راه چاره ای به ذهنش نرسید. 🍈در این هنگام خداوند زاغی را به آنجا فرستاد که میوه ای به منقار داشت. زاغ، زمین را کند و طعمه خود را در میان خاک پنهان کرد.1 🕳قابیل به تقلید از زاغ گودالی در زمین حفر کرد و جسد را بدون غسل و کفن در میان آن افکند و با خاک گودال را پوشاند. 🌷از آن روز تا به حال این سنت شهیدان است که بدون غسل و کفن به خاک سپرده شوند. 🏴قابیل از قتل برادر پشیمان بود. حزن و اندوه بی پایانی وجودش را فرا گرفته بود و روحش را میخراشید.2 اما... 🚫ابلیس آنجا بود تا اجازه ندهد عاقبت این پشیمانی، توبه باشد: 🔮تصمیم درستی گرفتی پسر. هابیل دیگر مرده و تو یگانه وارث پدرت هستی. کافی است مدتی اینجا را ترک کرده و به مکانی امن بروی؛ هنگامی که مرگ آدم فرا رسید، برگرد و همه ی داشته هایش را صاحب شو. او دارای اسم اعظم، علم نبوت و علوم غریبه است. دیگر چه میخواهی؟! آیا اینها برای حکومت بر این دنیا کافی نیست؟! فقط باید اندکی صبور باشی.3 🔥نصیحت های ابلیس بار دیگر آتش طمع را در جان قابیل روشن کرد. آری! او اینک یگانه وارث زمین بود، پس فرصت را بیش از این از دست نداد و به سوی خانه روانه شد. 📚منابع: 1)مائده/سوره۵، آیه۳۱. 2) مائده/سوره۵، آیه۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۲۸۷. 3)مجلسی، بحارالانوار، ج11 ،ص 228 ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi