🗒شعری از میان اوراق گمشده ام شکستگی و غم شاعر، از پراکندگی روح آنان حکایت دارد، گویی فصل پاییز است و در پای درختان، برگ های کهنه را به نمایش گذاشته است. چرا که در میان فصول سال، پاییز بیشتر به شاعران، شباهت دارد. از منظر من شاعر که قلم به دست می گیرد، و به سرودن رو می آورد، کلمات و جملات تاب نمی آورند، زُلف قلمشان پریشان است و همیشه عشق را به مدد می طلبند. من در این باب، دفتر آشفته ای ندارم، چرا که در برابر گرمای احساساتِ پراکنده ام، ندای عشق و محبت را می شنوم و رویشِ گل های سرخ را می بینم و آنگاه اسرار کرّوبی عشق متجلّی می شود. و حال از میانِ اوراق گمشده ام، تجلی یک انتخاب را تقدیم می کنم : در دو سوی افق تنها و خاموش ایستاده ام در دو بی نهایت غرقم هر لحظه در چکاچکِ نبرد در صعود و در سقوط گاه پیروز می شوم و گاهی مغلوب سرزمینِ سینه ام صحنه ی کارزاریست کارزاری که نه تفنگی مشهود است و نه کشته ای معلوم کارزار وجدان با شیطان که هر دو مخلوقِ خدایند اما در کشاکشِ زندگی یکی رهروی صدیق است و دیگری مخلوقی مغرور و من در این میانه تجلیِ یک انتخاب https://www.instagram.com/h.mohaddesi1396?r=nametag https://eitaa.com/Mypoemsandheartnotesmohaddesi