🔆قَالَ علیه السلام إِذَا أَقبَلَتِ الدّنیَا عَلَی أَحَدٍ أَعَارَتهُ مَحَاسِنَ غَیرِهِ وَ إِذَا أَدبَرَت عَنهُ سَلَبَتهُ مَحَاسِنَ نَفسِهِ 🔆مقصود امام (علیه السلام) آن است که هرگاه دنیا برای فراهم آوردن وسایل خوشبختی دنیوی، با جاه و مال بر گروهی روآور شود، مردم به آنها توجه پیدا می کنند و به خاطر علاقه و دلبستگی به دنیا، با هر وسیله ی ممکن به ایشان نزدیک می شوند، و اینان در نظر مردم خوب جلوه می کنند، در نتیجه اوصاف خوبی را که در دیگران است- هر چند که در حقیقت آنطور نیستند- برای آنها به عاریه می گیرند، بطوری که نادان را به داشتن علم، و اسرافکار را به داشتن سخاوت، و بی باک را به دلاوری، می ستایند، و همچنین، آدم پررو و بی حیا را به داشتن ظرفیت و خوشخویی معرفی می کنند. و چه بسا که روآوردن دنیا به ایشان نیز باعث آمادگی آنها برای کسب کمالات نفسانی و ملکات برجسته ای می گردد که- هر چند که آنان قبلا شایستگی برای هیچ یک از اینها را نداشتند- این کمالات صفات خوبی برای افراد پیش از آنها بوده است. و احتمال دارد که مقصود از این نیکوییها، خوبیهای دنیوی از قبیل مرکب سواری، لباس، شکوه و حسن سیاست و تدبیر باشد، و این مطلب روشنی است. عاریه بودن اینها نیز به اعتبار ناپداری اینهاست. و همچنین وقتی که دنیا- برحسب فراهم آمدن وسایل بدبختی- بر گروهی پشت کند، در برابر چشم مردم بد جلوه کنند، بطوری که اگر فردی از آنها دارای فضیلتی هم باشد، مردم آن فضیلت را انکار و او را برخلاف آن معرفی کنند، اگر در دنیا پارسا باشد، او را به ریا و سمعه نسبت دهند، و اگر خوشخوی باشد به سبکی و بی حیایی معرفی کنند، و اگر شجاع و دلیر باشد او را به بی باکی و دیوانگی نسبت دهند. و این برگشت دنیاست که در حقیقت خوبیهای خود را از آنان سلب کرده است، چه بسا که بدین وسیله شخص دارای فضیلتی آماده ی رها کردن و یک سو نهادن فضیلت شود و متخلق به خوبی مخالف آن گردد، به حدی که بطور کلی فضیلت از او رخت بربندد. 📙شرح حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص14 🔶 @Nahj_Et