● - - - - - - - - •✨🌚•- - - - - - - -●
#نیهان#پــارت_658
با خوردن چیزی به صورتم و احساس لمس شدن توسط کسی، چشمم را باز کردم و بعد از چندین بار پلک زدن به اطرافم نگاه کردم.
صورت هاتف اولین چیزی بود که در چشمم میزد. دستانش را نوازشوار روی گونهام به حرکت درآورده بود دقیقا جای که دیشب بر آن کوبید.
ناخواسته و کاملاً طبیعی با یادآوری دیشب چرخیدم و صورتم را از دید هاتف پنهان کردم. تنها میخواستم متوجهی ناراحتیام بشود و کمی خودش را از من دور کند.
- ناراحتی؟ قبول کن تقصیر خودت بود.
تقصیر من؟ یا تقصیر اوی که مرا بین خواب از زمین بلند میکرد؟ تقصیر من یا اویی که با شنیدن یک کلمهی بدون عیب این چنین بر صورتم کوبید؟
- حق نمیدم.
پتو را از روی من کنار کشید و این کارش باعث شد کمی خودم را جمع و جورتر کنم. قبل از اینکه بخواهم از جا بلند شوم، گفت:
- نمیدونستم ناز کردنم بلدی!
●- - - - - - - - • ✨🌚•
کپی؟راضینیستم.