Paradox ð“‚€
ای مرغ سØر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد Ùˆ آواز نیامد، این مدعیان در طلبش بی خبرانند، کان را Ú©Ù‡ خبر شد، خبری باز نیامد...