❤️‍🔥🌱 _زن ارباب زاده ، نمیتونه بچه دار بشه!😭 با مردمک های لرزونم به بی بی خیره شدم. چمدون کهنه ای رو جلوی پام انداخت : _ ارباب زاده میشی و بهش وارث میدی. با شنیدن حرفش طاقت نیوردم و با گریه به پاش افتادم : _تو رو خدا بی بی ، من فقط شونزده سالمه ؛ میخوای تو اون عمارت دیوونه بشم ؟ 😭 ضربه ای به پهلوم زد که روی زمین افتادم. لباس ها رو از کمد بیرون کشید و با بیرحمی گفت : _دیگه چاره ای ندارم ، خانم بزرگ پول خوبی بابتت داده! در اتاق با ضرب باز شد و دو تا مرد مشکی پوش وارد شدن یکی از اونها 😧و ... https://eitaa.com/joinchat/3519415246C4bf78a3715 دختر هجده ساله ای که به عمارت اربابی فروخته میشه تا برای ارباب زاده وارث به دنیا بیاره!🔥