1.49M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
عبد توام اگر زکرم باورم کنی پا بر سرم بنه کـه زعالم سرم کنی یا همچو شمع سوخته کن قطره قطره آب یا شعله اي ببخش کـه خاکسترم کنی عمری بـه زخم هاي تنت گریه کرده ام تا وقت مرگ خنده بـه چشم ترم کنی خار رهم مگر بـه نگاه تـو گل شوم خاک در توام تـو مگر گوهرم کنی یک عمر سائل دراین خانه بوده ام حاشا کـه وقت مرگ جدا زین درم کنی تنها شرابِ روح مـن از جام چشم توست چشمی گشا کـه مست از این ساغرم کنی یک عمر دوختم بـه نگاه تـو چشم خویش تا یک نگاه در نگه آخرم کنی از ذره کمترم تـو توانی بـه یک نگاه برتر زآفتابِ جهان پرورم کنی هرگز بجز در تـو دری را نمیزنم اي وای اگر گدای در دیگرم کنی @Radmanminer