🔸ادامه 👇
👌حضرت زهرا سلام الله علیها پس از این واقعه دچار بیماری و درد و رنج می شوند و پس از گذشت مدتی به خاطر صدمات وارده از دنیا می روند چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« سبب وفات فاطمه آن بود که قنفذ غلام عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام از دنیا رفت ) »
📚دلائل الامامه ص134 _ بحار الانوار ج43 ص170
❕از این روایات و نصوص استفاده می شود که همه ضربات وارده بر فاطمه صدیقه سلام الله علیها چه از ناحیه عمر و چه از ناحیه قنفذ در سقط جنین حضرت و نهایتا شهادت حضرت موثر بوده است .
❔وهابی اشکال کرده که چگونه ممکن است فاطمه پس از ضربات وارده توان داشته باشد به زیارت قبور شهدای احد برود آن هم با پهلوی شکسته ❗️
👌می گوییم چه مانعی دارد که حضرت اگر چه حضرت در اوج درد و رنج است و پهلویش شکسته و فرزندش سقط شده ، اما درد و رنج را تحمل کند و با کمک علی علیه السلام سوار بر مرکب و کجاوه ای شود و خود را به مدفن شهدای احد برساند ، چنان که حضرت با همان وضعیت بحرانی سعی می کرد که مهاجرین و انصار را متوجه حق علی علیه السلام بکند ، چنان که علمای اهل سنت نقل می کنند ؛
« علی ، فاطمه را بر الاغی سوار کرد و دست دو فرزندش حسن و حسین را گرفت و به در خانه اهل بدر برد و حق خویش را به آنها یاد آوری کرد و طلب کمک نمود . تنها چهل و چهار نفر جواب مثبت دادند . امام دستور داد صبح هنگام با سرهای تراشیده و اسلحه برای بیعت با ایشان تا حد مرگ حاضر گردند ، سپیده صبح که دمید تنها چهار نفر حاضر شدند ، سلمان ، ابوذر ، مقدار ، زبیر »
📚شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ج 11 ص 14 ( به نقل از سوالات ما ، حسین تهرانی ، ص 92)
❕و یا علامه مجلسی نقل می کند ؛
« علی فاطمه را بر الاغی سوار کرد و چهل صبح به درخانه مهاجرین و انصار به همراه حسنین رفت ، و فاطمه می گفت که ای گروه مهاجرین و انصار ، خدا و دختر پیامبرتان را یاری کنید ، چرا که با رسول خدا بیعت کرده بودید که همانطور که از خود و خانواده خود دفاع می کنید ، از پیامبر و ذریه او هم دفاع کنید ، به بیعت خود با رسول خدا وفا کنید ، اما هیچکس او را یاری و اجابت و نصرت نکرد »
📚بحار الانوار ج 29 ص 191
❕بنابراین هیچ مانعی ندارد که فاطمه صدیقه سوار بر مرکب با سختی و درد خود را به مقبره شهدای احد یا مثلا به بقیع و کنار قبر پیامبر برساند و آنجا اظهار درد و رنج کند چرا که فاطمه نمى خواهد با بيان غمهاى خود روح پاك اميرمؤمنان على را كه سخت از آن اوضاع ناگوار و خلاف كارى هاى امت ضربه ديده، آزرده تر سازد. به همين دليل به كنار قبر پيامبر یا قبر شهدای احد مى رفت و سخنان جانسوزى بر زبان مى آورد ، چنان که در کنار مدفن پیامبر گرامی می فرمود ؛
«پدر جان ، بعد از تو، يكه و تنها شدم، حيران و محروم مانده ام، صدايم به خاموشى گراييد، و پشتم شكست، و آب گواراى زندگى در كامم تلخ شد.كسى كه خاك پاك قبر پيامبر را ببويد سزاوار است تا پايان عمر هيچ عطرى را نبويد.
بعد از تو اى پدر آن قدر مصائب بر من فرو ريخت كه اگر بر روزهاى روشن مى ريخت به صورت شبهاى تيره و تار در مى آمد. »
📚مناقب ابن شهر آشوب ، ج 1 ص 242
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht