🔸ادامه 👇 👌آنچه برای برخی شبهه ایجاد کرده است که شیخ انصاری ولایت فقیه را قبول ندارد ، دیدگاه ایشان در مورد ولایت فقیه در کتاب المکاسب است . ❕شيخ در بحث ولايت فقيه، در کتاب مکاسب براى فقيه سه منصب را بر مى ‏شمرد ؛ 1⃣افتاء ؛ شيخ وجود اين منصب را براى فقيه اجماعى مى‏ داند: «احدها الافتاء فيماء يحتاج اليها العامى فى عمله و مورده المسائل الفرعيه ... لا اشكال و لا خلاف فى ثبوت هذا المنصب للفقيه». 📚 کتاب المکاسب ج 3 ص 545 2⃣قضاوت: وى اين منصب را نيز براى فقيه فتوا و نصا ثابت مى‏ انگارد ؛ «الثانى، الحكومه فله الحكم بما يراه حقا فى المرافعات و غيرها فى الجمله و هذا المنصب ثابت له بلا خلاف فتوى و نصا». 📚همان 3⃣«ولايت التصرف فى الاموال و الانفس و هو المقصود بالتفصيل هنا». 📚همان ❕ وى در كتاب مكاسب به بحث در اين‏باره مى‏ پردازد و آن را مقصود از تفصيل بيان مى‏ كند.پيش از بيان قسم اخير، شيخ در مسئله ولايت اصلى را بنيان مى‏ نهد ؛ «اصل عدم ثبوت ولايت كسى بر ديگرى است، مگر موردى را كه دليل قطعى سبب خروج آن از اين اصل گردد». 📚همان ❕وى سپس ولايت را بر دو وجه تقسيم مى‏ كند ؛ 1⃣ استقلال ولىّ در تصرف اموال و نفوس با صرف‏نظر از اينكه آيا تصرف ديگران منوط به اذن او است يا خير؛ 2⃣ عدم استقلال ديگران در تصرف اموال و نفوس و منوط بودن تصرف آنان به اذن ولىّ. ❕شيخ درباره ولايت استقلالى مى‏ گويد ؛ «آنچه بعد از تتبع و تأمل در ادله چهارگانه [- كتاب، سنت، عقل و اجماع‏] استفاده مى‏شود، اين است كه امام عليه السّلام از جانب خداوند بر مردم سلطنت و ولايت مطلقه دارد و تصرفش در امور مردم به طور مطلق نافذ و معتبر است». 📚همان ❕با اين همه، شيخ چنين ولايتى را براى فقيه جامع شرايط قاطعانه رد مى ‏كند و مى ‏نويسد: «اقامه دليل بر اينكه اطاعت از فقيه نيز همچون امام معصوم عليه السّلام واجب است؛ [يعنى همان سلطنت و ولايت مطلقه امام بر اموال و نفوس مردم براى فقيه نيز در زمان غيبت ثابت باشد]، سخت‏تر از دست كشيدن بر بدنه گياه پر از خار مى ‏باشد». 📚همان ص 546 ❕شايان يادآورى است بيشتر فقهايى كه ولايت مطلقه فقيه را به معناى زعامت سياسى و اجتماعى فقيه پذيرفته ‏اند، با شيخ انصارى نيز هم‏ عقيده ‏اند. اينان تصريح مى ‏كنند كه ولايت بر اموال و نفوس مردم استقلالا براى فقيه ثابت نيست. براى مثال، مرحوم سيد محمد آل بحر العلوم (متوفاى 1326 ه) دراين‏باره چنين سخنى دارد ؛ « شكى نيست كه ادله از اثبات اولويت فقيه نسبت به نفوس مردم قاصر است، با اينكه چنين اولويتى براى تمام ائمه عليهم السّلام ثابت مى ‏باشد ...». 📚بلغه الفقیه ج 3 ص 230 ❕ولايت غير استقلالى (ولايت اذنى در حوزه امور عمومى) ؛ 👌شيخ انصارى در اين مورد براى فقيهان جامع شرايط ولايت قائل است و آن را به سبب اذنى مى ‏داند كه از طريق روايتى مانند مقبوله و توقيع شريف به فقيه اعطا شده است و می گوید ؛ « علاوه بر مقبوله عمر بن حنظله كه از آن استفاده مى‏ شود، امام عليه السّلام فقيه را مانند حاكمان زمان پيامبر و صحابه حاكم قرار داده ... توقيع شريف امام زمان عليه السّلام نيز بر ولايت فقيه دلالت دارد». 📚همان منبع ازکتاب المکاسب ❕پس از آن، شيخ محدوده اين ولايت براى ولىّ فقيه جامع شرايط را امور اجتماعى مى‏ داند كه مردم عرفا، عقلا و شرعا در آن مورد به رئيس خود مراجعه مى ‏كنند ؛ «مراد از پيش‏آمدها- كه در توقيع شريف ذكر شده و امام دستور داد در آن موارد به فقهاى جامع شرايط مراجعه كنيد- همه امورى است كه مردم ناچارند از نظر عرف يا عقل و يا شرع به رئيس قوم خود مراجعه كنند». 📚همان ❕نيز در اين‏باره در جاى ديگر مى‏ نويسد ؛ « وقتى سلطان فردى را به عنوان حاكم نصب مى‏ كند، عرفا فهميده مى ‏شود كه در همه امور مورد نياز مردم بايد به او مراجعه كرد». 📚همان 👌با نظر به آنچه گفتيم، به نظر مى‏ رسد كه شيخ انصارى در كتاب القضاء و الشهادات، ولايت عامه فقيه را پذيرفته است، اما در كتاب مكاسب آنچه مورد نفى شيخ انصارى قرار گرفته، ولايت تصرف استقلالى به معناى سلطه بر نفوس و اموال ديگران است، به همان‏گونه كه شخص بر نفس و مال خود، و يا امام معصوم عليه السّلام بر آنها ولايت دارد؛ حال آنكه سلطه تصرف در امور اجتماعى و سياسى را كه از آن به ولايت زعامت نيز تعبير مى‏ شود براى ولىّ فقيه ثابت مى ‏داند. 📚اندیشه های سیاسی شیعه در عصر غیبت ص 89 @Rahnamye_Behesht