🤔پرسش
❔آیا بودن الفاظ غیر عربی در قرآن ، با فصاحت و بلاغت قرآن تضاد ندارد ❗️
💠پاسخ💠
👌پس از پاسخی که در مورد استعمال کلمه « سینین » در قرآن دادیم که در ذیل می توانید بخوانید ؛
💠
https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2995
❕ملحدین که نتوانستند به اصل پاسخ خدشه ای وارد کنند ، پس از طرح سخنان بی مفهومی ، این اشکال سطحی را کرده اند که شما پذیرفتید که در قرآن الفاظ غیر عربی است که به شکل و شمائل الفاظ عربی در آمده است ❗️آیا این امر با فصاحت و بلاغت قرآن تضادی ندارد ❗️
👌ما باز در پاسخ ، بیان زیبای استاد ، محمد هادی معرفت را می آوریم که به این ملحدین پاسخ می دهد ؛
❕« در لغت عرب واژه هايى وجود دارد كه ريشه عربى ندارند و از لغتهاى مجاور گرفته شده است، و اين يك امر طبيعى به شمار مى رود و در تمامى زبانهاى زنده و گذشته بر اثر مجاورت و رفت و آمدها، لغات نيز دادوستد مى شدند.
👌البته شكل واژه هاى اجنبى همواره با تغييراتى مواجه مى شده است و به مرور زمان رنگ و بوى لغت ميزبان را به خود مى گرفته و همساز آن لغت مى گرديده است ( مانند: لجام: دهانه اسب، كه در اصل لگام بوده. جناح: كه در اصل گناه بوده. ديباج: ديبا. فالوذج: پالوده. )
❗️ به اينگونه تغييرات در واژه هاى بى گانه اصطلاحا «معرّب»- عربى شده- مى گويند. در اين زمينه كتابهاى فراوانى نوشته شده؛ از جمله به كتاب «المعرّب» نوشته ابو منصور جواليقى، موهوب بن احمد بن محمد (متوفاى 540) مى توان اشاره كرد.
👌 اين كتاب بيشتر به واژه هاى فارسى تعريب شده پرداخته و اينگونه كلمات را در اشعار اصيل عربى آورده است. اخيرا اينگونه واژه هاى واردشده را «دخيل»- داخل شده- گويند و در المنجد، اين اصطلاح زياد به كار رفته است. در اين مورد گفته مى شود: «و الكلمة من الدخيل؛ اين كلمه از كلمات داخل شده در زبان عرب است».
❕وارد شدن واژه هاى ديگر در هر لغت و در هر زبانى يك امر طبيعى است و هرگز به عنوان عيب يا نقص شمرده نمى شود. وجود اينگونه لغات به خالص بودن آن زبان يا آن لغت نيز صدمه اى وارد نمى سازد، يعنى زبان عربى، عربى است گرچه برخى لغات غير عربى- كه رنگ و بوى عربى به خود گرفته- در آن يافت شود، زيرا لغت تازه وارد تا خلق و خوى آن زبان را به خود نگيرد، امكان كاربرد نمى يابد. لذا استعمال چنين الفاظ و كلمات غير عربى، به عربى بودن كلام، چه شعر و چه نثر، خللى وارد نمى آورد و اين شيوه- استفاده از كلمات اجنبى- در اشعار قديم عربى و گفته هاى اصيل پيش از اسلام، متعارف بوده و عيب و نقصى شمرده نمى شده است . ( به کتاب المعرب جوالیقی مراجعه شود )
❕بلكه در هيچ لغتى به كار نگرفتن لغات غير شرط نيست. حتى در اثرى مانند شاهنامه فردوسى كه سعى بر آن بوده تا صرفا واژه هاى فارسى به كار رود، بسيارى از واژه هاى آن ريشه فارسى ندارند، بلكه ريشه عربى و تركى و غيره داشته و در عين حال فارسى كامل به شمار مى روند.
👌قرآن نيز كه يك سخن عربى كامل است، از اين جهت جدا نيست. واژه هاى غير عربى- كه ريشه عربى ندارند ولى شكل عربى به خود گرفته و معرّب گرديده- در آن وجود دارد. در اين زمينه بالخصوص نيز كتابهايى نوشته شده؛ از جمله كتاب «المهذّب فيما وقع في القرآن من المعرّب» نوشته جلال الدين سيوطى، كه خلاصه اى از آن را در «الاتقان» آورده است.
❕ لذا جاى ترديد نيست كه قرآن كلام عربى است و از جهت عربى بودن در سر حدّ كمال است و هرگز كسى يا گروهى در عربيت آن شك نبرده است ، قرآن می گوید ؛ « اين (قرآن) زبان عربى آشكار است » ( نحل 103 ) و آیات دیگر که صراحتا قرآن را عربی معرفی می کند ؛ ( یوسف 2 _ طه 113 _ فصلت 3 _ شوری 7_ و ...)
📚علوم قرآنی ، معرفت ، ص 331
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir