🔸ادامه 👇 2⃣مقدس ادربیلی به نقل از شیخ مفید و امام عسکری ع نقل می کند که خطاب به ابوهاشم فرمود ؛ « اى ابا هاشم، زود باشد كه زمانى بيايد به مردمان كه روي هاى ايشان خندان و شكفته باشد و دلهاى ايشان سياه و تيره باشد، سنت در ميان ايشان بدعت باشد و بدعت در ميان ايشان سنت باشد، مؤمن در ميان ايشان خوار و بى ‏مقدار باشد و فاسق در ميان ايشان عزيز و صاحب اعتبار باشد، اميران ايشان نادان و ستمكار باشند و علماى ايشان بر درهاى ظالمان سير كنندگان باشند، توانگران ايشان بدزدند توشه فقيران و درويشان را و خردان ايشان تقدم نمايند بر بزرگان هر نادانى نزد ايشان مرد آگاهى باشد و هر بدسگال و حيلت‏ گرى نزد ايشان درويش باشد، تميز نكنند اهل آن زمان، ميان مرد پاك اعتقاد پاك دين و ميان شكّاك فاسد بد اعتقاد و نشناسند ميش را از گرگان خونخوار، يعنى درويش را از سباع ضارّه مردم آزار، علماى ايشان بدترين خلق خدا باشند بر روى زمين؛ 👈زيرا كه ايشان ميل كنند به فلسفه و تصوف و به خدا قسم كه ايشان از اهل برگشتن از حق و ميل كردن به باطل باشند👉 و مبالغه نمايند در دوستى مخالفان ما ... اى ابا هاشم! اين آن چيزى است كه حديث كرده از براى من، پدر من و پدر من از آبايش از جعفر بن محمد عليهما السّلام و اين از سرّهاى ماست پس پنهان دار آن را مگر از اهلش » 📚حدیقه الشیعه ج 2 ص 786 ❕برخی در انتساب کتاب « حدیقه الشیعه » به « مقدس اردبیلی » تشکیک می کنند در حالی که شیخ حر عاملی ، صاحب وسائل الشیعه با صراحت در این رابطه می گوید ؛ «بجز صوفيان و طرفداران آنها احدى‏ صحت انتساب حديقة الشيعة را به اردبيلى، انكار نكرده و انكار صوفيه نيز مورد قبول نيست» 📚الاثنی عشریه ص 30 👌استاد مکارم شیرازی نیز می نویسد ؛ « از آنجایی که روایات شدیدی در مذمت صوفیان در کتاب شریف حدیقه الشیعه آمده است ، بسیار دیده ایم که صوفیان و دراویش کنونی نسبت به انتساب کتاب مذکور به مرحوم مقدس اردبیلی تشکیک می کنند در حالی که جمعى ازدانشمندان كه عدّه‏ اى از آنها صاحب تأليفات بسياراند و يك عمر سرو كار آنها با دانشمندان شيعه بوده، تصريح كرده‏ اند كه كتاب «حديقة الشيعه» از تأليفات مرحوم مقدّس اردبيلى (قدس سره) است از جمله بزرگان زير هستند ؛ ❕محدث بزرگوار مرحوم شيخ حرّ عاملى صاحب كتاب (وسائل الشيعه)، محدث فقيه، مرحوم شيخ يوسف بحرانى صاحب كتاب (حدائق) ، مرحوم مولى محمد طاهر قمى ، عالم متبحر مرحوم ميرزا عبداللّه افندى صاحب كتاب «رياض العلماء»، محدّث شهير مرحوم حاجى ميرزا حسين نورى صاحب كتاب «مستدرك‏ الوسايل»، عالم ربانى مرحوم شيخ سليمان بن عبداللّه معروف به محقق بحرانى، مرحوم شيخ عبداللّه حاج بن صالح نبى جمعه سماهيجى ، شبخ عباس قمی و ... 📚صوفیگری در گذشته و حال ، مکارم شیرازی ، ص77 ❕در مورد روایاتی که فلسفه را مورد مذمت قرار می دهد ، سایت اسلام کوئست چنین پاسخ می دهد ؛ «مخالفت با فلسفه از طرف اشخاص مختلفی و با انگیزه‌های متفاوتی انجام گرفته است، ولی مخالفت دانشمندان آگاه و بی‌غرض مسلمان در واقع به معنای مخالفت با مجموعه اندیشه‌های فلسفی رایج بوده که بعضی از آنها با مبانی اسلام موافق نبوده است. و اگر روایت معتبری هم در نکوهش فلسفه رسیده باشد قابل حمل بر این معنا خواهد بود. اما وقتی ما از فلسفه صحبت می‌کنیم اصراری بر صحیح بودن همه آرا و نظرات فلاسفه نداریم ... » 🌐https://b2n.ir/919355 ❕در پرسشی نیز از محضر علامه طباطبائی پرسیدند ؛ « رواياتى كه در خصوص ذمّ اهل فلسفه بالخصوص در دوره آخرالزمان وارد شده است- كه در كتب حديث از قبيل بحارالانوار و حديقةالشيعه مسطور مى ‏باشد- متوجه چه كسانى مى‏ شود؟ و منظور از اين احاديث چيست؟ ❗️ ❕پاسخ ؛ « دو سه روايتى كه در بعضى از كتب در ذّم اهل فلسفه در آخرالزمان نقل شده، بر تقدير صحت، متضمّن ذمّ اهل فلسفه است نه خود فلسفه، چنان كه رواياتى نيز در ذّم فقهاى آخرالزمان وارد شده و متضمّن ذمّ «فقها» است نه فقه اسلامى و هم‏چنين رواياتى نيز در ذّم اهل اسلام و اهل قرآن در آخرالزمان وارد شده (لايبقى من الاسلام الااسمه و من القرآن الا رسمه) و متوجه ذمّ خود اسلام و خود قرآن نيست.و اگر اين روايت‏ها كه خبر واحد ظنّى مى‏ باشند در خود فلسفه بود و مسائل فلسفى (چنان كه در جواب سؤال دوم گذشت) مضموناً همان مسائلى است كه در كتاب و سنت وارد شده، اين قدح عيناً قدح در كتاب و سنت بود كه اين مسائل را با استدلال آزاد بدون تعبيد و تسليم مشتمل شده است. اصولًا چگونه متصور است كه‏ يك خبر ظنى در برابر برهان قطعى يقينى قد علم كرده و ابطالش كند؟ » 📚بررسی های اسلامی ، ج 2 ص 176 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir